تحلیل مالتی تایم فریم چیست؟ آموزش استفاده حرفه‌ای از تایم‌فریم‌ها در معاملات

آموزش تحلیل تکنیکال
تحلیل مالتی تایم فریم چیست؟
آموزش استفاده حرفه‌ای از تایم‌فریم‌ها در معاملات

تقریباً تمامی معامله‌گران تجربه‌ تلخ ورود به معاملاتی را در ذهن دارند که در نگاه اول منطقی و سودآور به‌نظر می‌رسیده‌اند، اما در عمل با واکنشی ناگهانی و خلاف جهت بازار مواجه شده‌اند. متاسفانه چیزی در این‌گونه موارد اغلب دردسرساز می‌شود، تمرکز بیش‌ازحد معامله‌گران بر یک تایم فریم خاص و غافل‌شدن از روند کلی قیمت است. در حقیقت محدود شدن به یک تایم‌ فریم واحد، دیدی ناقص و سطحی نسبت به ساختار قیمت ایجاد کرده و زمینه‌ساز تصمیم‌گیری‌های اشتباه می‌شود. برای به‌حداقل رساندن این مشکل، تحلیل مالتی تایم‌ فریم استفاده می‌شود که با برقراری تعادل میان تحلیل تایم فریم‌های مختلف خطاهای تحلیلی را کاهش می‌دهد. 

در این مقاله فراز به بررسی روش تحلیلی مولتی تایم فریمی و استفاده حرفه‌ای از تایم‌ فریم‌های مختلف می‌پردازیم.

تحلیل مولتی تایم‌ فریم چیست؟

در تحلیل مولی تایم‌ فریم، یک دارایی مشخص در چند بازه زمانی یا به اصطلاح تایم فریم بررسی می‌شود تا تصویر واضح‌تری از رفتار بازار در ذهن تحلیل‌گر شکل بگیرد. در این نوع تحلیل محدودیتی در تعداد تایم فریم‌ها یا ترکیب آن‌ها وجود ندارد، اما با استفاده از سه تایم فریم‌ متوالی، نسبت مؤثری میان جامع‌بودن تحلیل تکنیکال و دقیق بودن اطلاعات برقرار می‌شود. از طرفی در تحلیل با کمک دو تایم فریم ممکن است اطلاعات کلیدی را حذف می‌شود و همچنین با استفاده از تعداد بسیار زیادی تایم فریم تعداد بیشتر تحلیل پراکنده می‌شود.

مولفه اصلی و ضروری در تحلیل مولتی تایم فریم، انتخاب یک تایم فریم مشخص به‌ عنوان مرجع اصلی تحلیل است. این تایم فریم که تحت عنوان تایم فریم محوری (Anchor Timeframe) شناخته می‌شود، نقش بسیار کلیدی در تعیین مسیر تحلیلی و تصمیم‌گیری ایفا می‌کند. 

تایم‌ فریم محوری همان سطحی است که تحلیل نهایی شما در آن گرفته می‌شود. تایم‌ فریم‌های پایین‌تر نقش تنظیم دقیق سطوح ورود و خروج را دارند و تایم‌ فریم‌های بالاتر مسیر کلی بازار را تعیین می‌کنند. اما آنچه میان این دو سطح قرار می‌گیرد، تصمیم اصلی را می‌سازد. اگر این مرکز تعریف نشود، ساختار تحلیل دچار گسست می‌شود و احتمال بروز تناقض میان سطوح زمانی مختلف افزایش می‌یابد.

برای انتخاب تایم فریم‌ها در تحلیل مولتی تایم فریم قاعده‌ای ساده اما کارآمد وجود دارد. ابتدا باید تایم‌ فریم محوری بر اساس استراتژی معاملاتی انتخاب شود. سپس تایم‌ فریمی پایین‌تر برای بررسی دقیق‌تر جزئیات ورود و خروج از معامله در نظر گرفته می‌شود که حدوداً یک‌چهارم تایم‌ فریم میان‌مدت است. در مرحله سوم نیز تایم‌ فریم بلندمدت با نسبت چهار برابر تایم‌ فریم میان‌مدت انتخاب می‌شود تا روندهای کلی قیمت در نظر گرفته شود. 

برای درک بهتر این موضوع می‌تون گفت که اگر تحلیل‌گر از نمودار یک‌ساعته به عنوان تایم فریم میان‌مدت خود استفاده می‌کند، باید نمودار ۱۵ دقیقه‌ای را برای انتخاب نقاط ورود و خروج و نمودار ۴ ساعته را برای تشخیص جهت غالب قیمت در نظر بگیرد.

تناسب این سه تایم فریم با سبک معامله‌گر اهمیت زیادی دارد. تایم‌ فریم‌های دقیقه‌ای برای معامله‌گران روزانه مفید است. اما برای کسی که پوزیشن‌های معاملاتی خود را چند ماه حفظ می‌کند، استفاده از تایم‌ فریم‌های هفتگی و ماهانه کاربردی‌تر است. 

تحلیل مولتی تایم‌ فریم چیست؟

بررسی انواع تایم فریم

تحلیل بازار بدون شناخت صحیح تایم‌ فریم‌ها مانند تماشای نقاشی از فاصله‌ای بسیار نزدیک یا بسیار دور است که در آن فقط بخشی از تصویر دیده می‌شود و ارزیابی آن با دید کامل میسر نیست. به زبان ساده‌تر می‌توان گفت هر تایم‌ فریم به خودی خود بخشی از روند بازار را نشان می‌دهد که در دیگر تایم فریم‌ها یا اصلا به چشم نمی‌آید یا بسیار اغراق‌آمیز جلوه می‌کند. برای همین است که درک درست رفتار قیمت در تایم فریم‌های مختلف، پیش‌نیاز تحلیل دقیق و تصمیم‌گیری در معاملات محسوب می‌شود. حالا به سراغ معرفی تایم فریم‌های مختلف می‌رویم:

تایم‌ فریم بلندمدت

تایم‌ فریم‌های بلندمدت مسیر اصلی بازار را نشان می‌دهند. در این تایم‌ فریم‌ها که معمولاً شامل تایم‌ فریم‌های هفتگی یا ماهانه هستند، جهت‌گیری قیمت نسبتا آرام‌، اما پایدار است. بنابراین معامله‌گری که تحلیل خود را در سطح تایم فریم بلندمدت انجام دهد می‌تواند جایگاه قیمت را در دل یک روند کلان تشخیص دهد.

در تایم‌ فریم بلندمدت، نوسانات کوتاه‌مدت اهمیت کمتری دارند و حرکت‌های بازار بیشتر از عوامل بنیادی ریشه می‌گیرند. 

تصمیمات بانک‌ مرکزی که معمولا روز‌های چهارشنبه هرماه تن معامله‌گران را به رعشه می‌اندازد، وضعیت اقتصادی کشورها که مدام در حال تغییر است و سیاست‌های مالی همگی بر روند قیمت دارایی‌های مختلف در  تایم‌ فریم بلندمدت تاثیر مستقیم دارند. به همین دلیل در معاملات حرفه‌ای، تایم‌ فریم بلندمدت به‌عنوان فیلتر اول استفاده می‌شود.

تایم‌ فریم میان‌مدت

اگر فرض کنیم که تایم‌ فریم بلندمدت مسیر را نشان می‌دهد، به جراًت می‌توانیم بگوییم تایم‌ فریم میان‌مدت چگونگی حرکت در این مسیر را روشن می‌کند. نمودارهای چهار‌ساعته، یک‌ساعته یا حتی ۶ ساعته در این دسته قرار می‌گیرند. معامله‌گر در این تایم فریم به سراغ شناسایی ساختار بازار، شکل‌گیری الگوها و تنظیم دقیق سناریوی معاملاتی خود می‌رود.

محدوده‌های حمایت و مقاومت، بریک اوت‌های مهم، واگرایی‌، اصلاح‌ قیمتی و البته الگوهای ادامه‌دهنده و بازگشتی در این تایم فریم بهتر دیده می‌شوند. معامله‌گران در این سطح از تحلیل، محدوده‌هایی را مشخص می‌کنند که می‌خواهند در آن‌ها وارد معامله شوند یا از معامله خارج شوند. 

تجربه نشان می‌دهد که زمانی‌که ساختار قیمت در تایم‌ فریم میان‌مدت با جهت تایم‌ فریم بلندمدت هماهنگ باشد، اعتبار تحلیل به‌طور محسوسی افزایش پیدا می‌کند. تایم‌ فریم میان‌مدت دقیقا جایی است که تحلیل‌گر در آن نقشه اصلی معامله را طراحی می‌کند

تایم‌ فریم کوتاه‌مدت

همان‌طور که گفته شد، نمودارهای کوتاه‌مدت محل اجرای دقیق معامله‌اند. در این تایم فریم معامله‌گر به‌دنبال یافتن نقطه ورود با بهترین نسبت ریسک به ریوارد است. جزئیات حرکت قیمت، واکنش به اخبار لحظه‌ای و تغییرات کوتاه‌مدت عرضه و تقاضا در این نوع تایم فریم نمایان‌ترند.

همچنین توجه داشته باشید که این تایم فریم بیشترین نوسان را در بر می‌گیرد. به‌همین دلیل تحلیل این بخش بدون دانستن روند کلان بازار به خطا منجر می‌شود بیشترین بریک اوت‌های فیک، جهش‌های هیجانی قیمت و اصلاح‌های ناگهانی دقیقاً در همین تایم فریم‌ها رخ می‌دهند.

در مقابل، زمانی‌که مسیر بازار در تایم‌ فریم بلندمدت مشخص شده، ساختار حرکتی در تایم‌ فریم میان‌مدت تحلیل شده و نقطه ورود در تایم‌ فریم کوتاه‌مدت پیدا شده باشد، یک معامله دقیق انجام می‌شود.

چگونه تحلیل مولتی تایم فریم انجام دهیم؟

یکی از خطاهای رایج در تحلیل مولتی تایم فریم، آغاز تحلیل از تایم فریم‌های پایین و سپس حرکت به سمت تایم فریم‌های بالاتر است. این شیوه که به‌عنوان رویکرد پایین به بالا (Bottom to Top) شناخته می‌شود، چارچوب تحلیل را دچار وارونگی می‌کند و در بسیاری از موارد معامله‌گر را از تصویر واقعی بازار دور می‌سازد.

آغاز تحلیل با تایم فریم پایین دیدی محدود و یک‌سویه نسبت به بازار ایجاد می‌کند. در چنین حالتی معامله‌گر ابتدا سیگنالی را در تایم فریم‌های کوتاه‌مدت مانند مشاهده می‌کند و بدون بررسی وضعیت در تایم فریم‌های بالاتر، تصمیم به ورود می‌گیرد. یا در مواردی دیگر پس از مشاهده سیگنال در تایم فریم پایین، به تایم فریم بالاتر می‌رود اما به‌جای تحلیل بی‌طرفانه، داده‌های آن را طوری تفسیر می‌کند که با سیگنال اولیه هماهنگ شود. این رفتار، تحلیل را از واقع‌گرایی دور می‌کند و زمینه‌ساز خطاهای پیاپی می‌شود.

در مقابل، رویکرد بالا به پایین (Top to Bottom) ساختاری منطقی ارائه می‌دهد. در این روش معامله‌گر ابتدا بازار را در تایم فریم‌های بلندمدت مانند هفتگی یا روزانه بررسی می‌کند تا روند غالب و سطوح کلیدی قیمت را شناسایی کند. سپس با در نظر داشتن همین ساختار کلی، به تایم فریم‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت وارد می‌شود تا نقاط مناسب برای ورود و خروج را تعیین کند.

در ادامه این بخش نیز سه مرحله کلیدی برای تحلیل مولتی تایم فریم از بالا به پایین را به شما ارائه می‌دهیم. توجه داشته باشید که شما باید کاملا با توجه به دارایی انتخابی و دید معاملاتی خود تحلیل مولتی تایم فریم را در ساختاری استراتژی خود اعمال کنید.

How to do multi timeframe analysis

۱. شناسایی روند در تایم‌ فریم بلندمدت

نخستین مرحله تحلیل نمودارهای ماهانه یا هفتگی برای درک جهت کلی بازار است. هدف از بررسی تایم فریم بلندمدت یافتن روند اصلی یا همان جریانی است که حرکت قیمت را هدایت می‌کند. برای این کار الگوهایی مانند تشکیل سقف و کف‌های بالاتر در روند صعودی یا برعکس در روند نزولی را بررسی کنید.

سطوح حمایت و مقاومت بلندمدت باید با دقت شناسایی شوند؛ چراکه نقش نقاط بازگشت کلیدی را بازی می‌کنند. همنین بررسی حجم معاملات در تایم‌ فریم‌های فصلی نیز کمک می‌کند قدرت روند را ارزیابی کنید. این سطح، پایه تحلیل را شکل می‌دهد. توجه داشته باشید که از معاملات در خلاف جهت روند اصلی باید پرهیز کنید یا در صورت انجام، هدف قیمتی محدودتر و حد ریسک خود را دقیق‌تر تنظیم کنید.

۲. تحلیل ساختار در بازه‌های میان‌مدت و کوتاه‌مدت

پس از شناسایی جهت کلی بازار، نوبت به تحلیل جزئیات ساختاری در تایم فریم روزانه و ساعتی می‌رسد. نمودار روزانه تصویری دقیق از ساختار قیمتی ارائه می‌دهد. در این تایم فریم نوسانات قیمتی، بریک اوت‌ها، پولبک‌ها و الگوهای بازگشتی یا ادامه‌دهنده بیشتری به چشم می‌آیند.

از طرفی نمودار ساعتی تایم‌ فریم مناسبی برای ارزیابی سطوح قیمتی ورود و خروج از معامله محسوب می‌شود و به معامله‌گر کمک می‌کند که با دقت بیشتری زمان سطح ورود و حد ضرر را تنظیم کند و موقعیت را در هماهنگی با روند بالادستی مدیریت کند. 

تا این قسمت از کار باید بگوییم که برای تعیین این سه تایم فریم استفاده از «قاعده عدد چهار» پیشنهاد می‌شود؛ ابتدا بازه میان‌مدت بر اساس طول نگهداری موقعیت تعیین می‌شود، سپس تایم‌ فریم کوتاه‌مدت یک‌چهارم آن و تایم‌ فریم بلندمدت چهار برابر آن در نظر گرفته می‌شود. مثلاً برای معامله‌گری که در نمودار یک‌ساعته تحلیل می‌کند، نمودار ۱۵ دقیقه‌ای و ۴ ساعته به‌ترتیب به‌عنوان سطوح کوتاه‌مدت و بلندمدت کاربردی هستند.

۳. مقایسه و تأیید سیگنال‌ها میان تایم‌ فریم‌ها

آخرین مرحله، سنجش اعتبار سیگنال‌های دریافتی در تمام تایم‌ فریم‌ها است. اگر قصد دارید تحلیل جامعی انجام دهید باید روند قیمت را از سه جهت در هر سه تایم فریم بررسی کنید. به این معنی که جهت حرکت قیمت روند، اندیکاتورها و حجم معاملات در تمامی تایم فریم‌ها باید با یکدیگر انطباق داشته باشد. برای نمونه، اگر نمودار روزانه یک بریک اوت صعودی را نشان دهد، اما نمودار هفتگی هنوز در میانه روند نزولی است، نوعی واگرایی محسوب می‌شود که نشان‌دهنده ریسک ورود به برخی معاملات است است.

برای درک بهتر این مسئله می‌توانید شاخص‌هایی مانند مکدی، RSI یا حتی میانگین‌ متحرک را در هر سه تایم فریم انتخابی خود بررسی کنید. برای مثال اگر روند صعودی در نمودار ۴ ساعته با واگرایی منفی در RSI نمودار روزانه همراه شود، ورود به معامله می‌تواند پرریسک باشد. همچنین بررسی الگوهای حجم در تایم‌ فریم‌های مختلف، نشانه‌ای از تایید یا تردید بازار نسبت به حرکت فعلی ارائه می‌دهد.

انتخاب تایم‌ فریم مناسب بر اساس سبک معاملاتی

یکی از مهم‌ترین نکات حین پیاده‌سازی سیستم مولتی چارت، انتخاب تایم‌ فریمی است که با سبک معاملاتی‌ شما هماهنگ باشد. اگر تایم‌ فریم انتخاب‌شده با هدف معاملاتی، سود مدنظر و میزان ریسکی که حاضر به پذیرش آن هستید همخوانی نداشته نباشد، تحلیل‌های شما به نتیجه نمی‌رسند و تصمیم‌گیری‌ها دچار اختلال می‌شوند. بنابراین در این بخش از مقاله انواع سبک‌های معاملاتی و تایم فریم‌های متناسب با آن‌ها را معرفی می‌کنیم تا بهتر بتوانید تایم فریم‌ها را بر اساس نیاز خود انتخاب کنید.

معاملات اسکالپ

در معاملات بسیار اسکالپ که از قضا بسیار هم کوتاه‌مدت هستند، تحلیل‌گر معمولاً به‌دنبال کسب سود سریع از حرکات کوچک و محدود قیمتی است. اگر شما نیز اسکالپر هستید باید بدانید که تایم‌ فریم‌های مورد استفاده در این سبک شامل نمودارهای ۱ دقیقه‌ای، ۵ دقیقه‌ای یا نهایتاً ۱۵ دقیقه‌ای هستند؛ چراکه سرعت تصمیم‌گیری در این روش بالا است و نوسانات کوتاه‌مدت اهمیت زیادی دارند. تایم‌ فریم‌های بالاتر در این سبک بیشتر برای بررسی کلیت روند به‌کار می‌روند، اما اجرای معاملات باید در سطوح بسیار پایین یا حتی ثانیه‌ای انجام شوند. بنابراین به منظور تحلیل سریع، حفظ تمرکز بالا و مدیریت ریسک قوی ترجیحا از ترکیب تایم فریم‌های ثانیه‌ای، دقیقه‌ای و نهایتا یک‌ یا دوساعته استفاده کنید.

معاملات روزانه

در معاملات روزانه هدف اصلی استفاده از نوسانات قیمتی در طول یک روز کاری است. اگر شما نیز سبک معاملاتی روزانه را انتخاب کرده‌اید، باید بدانید که تحلیل‌گر در این روش معمولاً چند معامله در یک روز انجام می‌دهد و تلاش می‌کند پیش از پایان جلسه معاملاتی همه‌ پوزیشن‌ها را ببندد. تایم‌ فریم‌های مناسب برای این سبک شامل نمودارهای ۱۵ دقیقه‌ای، ۳۰ دقیقه‌ای و چندساعته است. برای تعیین جهت غالب روزانه نیز بهتر است ابتدا ساختار قیمت را در نمودار روزانه بررسی کنید. سپس به تایم‌ فریم‌های پایین‌تر مراجعه کنید تا نقطه ورود مناسب را پیدا کنید. 

معاملات میان‌مدت

در معاملات میان‌مدت، تحلیل‌گر به‌دنبال شناسایی موج‌هایی است که در بازه‌ چندروزه تا چند هفته شکل می‌گیرند. اگر شما به این سبک تمایل دارید، باید بپذیرید که سرعت در اینجا جای خود را به صبر می‌دهد. در این رو تایم‌ فریم‌هایی مانند چهار‌ساعته، روزانه و در برخی موارد هفتگی برای تحلیل روند و ساختار قیمتی کاربرد دارند. برخلاف اسکالپ یا معاملات روزانه، در این سبک نیاز ندارید هر لحظه بازار را دنبال کنید، اما همچنان باید تحلیل دقیقی از رفتار قیمت داشته باشید.

تحلیل‌گر میان‌مدت نه صرفاً به‌دنبال واکنش‌های سریع، بلکه به‌دنبال الگوهای ساختاریافته و قابل تداوم است. شما باید بتوانید محدوده‌های اصلاح، شکست قیمتی، ادامه و برگشت روند را در نمودار روزانه با دقت بررسی کرده و از نمودارهای چهار‌ساعته برای تنظیم نقطه ورود و خروج استفاده کنید. همچنین چون معاملات شما ممکن است چندین روز باز بماند، مدیریت ریسک نباید فقط بر اساس حد ضررهای تکنیکال باشد، بلکه باید در نظر بگیرید که در طول شب یا در زمان‌های بسته بودن بازار نیز موقعیت شما فعال خواهد ماند که مخصوصاً برای بازار رمزارزها صدق می‌کند.

سرمایه‌گذاری بلندمدت

در سرمایه‌گذاری بلندمدت شما با ساختارهایی سروکار دارید که نه در ساعات، نه در روزها، بلکه در ماه‌ها و گاه سال‌ها معنا پیدا می‌کنند. اگر در این دسته قرار می‌گیرید، به‌جای واکنش به نوسانات لحظه‌ای قیمت، باید به تفسیر روند فاندامنتال و تحلیل ساختارهای قیمت در بازه‌های بلندمدت بپردازید. تایم‌ فریم‌هایی مانند هفتگی و ماهانه در این سبک اهمیت اساسی دارند. 

باز هم تاکید می‌کنیم که اگر سرمایه‌گذار بلندمدت هستید، تحلیل بنیادی برای کار شما حیاتی است. گزارش‌های مالی، تغییرات سیاست‌های کلان اقتصادی، نرخ بهره، تراز تجاری و سایر متغیرهای اقتصادی در تصمیم‌گیری‌های شما نقش اساسی ایفا می‌کنند. با این حال، بررسی نمودارهای قیمتی در تایم‌ فریم‌های ماهانه و هفتگی به شما کمک می‌کند نقاط ورود مناسب را بیابید، از سقف‌های تاریخی یا حمایت‌های ساختاری آگاه باشید و در زمان مناسب تصمیم بگیرید.

استراتژی استفاده از مولتی تایم‌ فریم‌

پس از آنکه ترکیب تایم‌ فریم‌ها را بر اساس سبک معاملاتی خود مشخص کردید، نوبت به انتخاب شیوه‌ استفاده هماهنگ از این تایم فریم‌های در تحلیل می‌رسد. در این مرحله مهم است که بدانید از تایم‌ فریم بالاتر چه می‌خواهید و تایم‌ فریم پایین‌تر چگونه باید تحلیل شما را تکمیل کند. به این منظور در ادامه این بخش پنج استراتژی‌های معاملاتی برای پیاده‌سازی مولتی تایم فریم را معرفی می‌کنیم.

Strategy using multiple time frames

استراتژی شکست سطوح کلیدی در تایم‌ فریم بالا

اگر شما هم جزو آن دسته از معامله‌گرانی هستید که به دنبال حرکت‌های بزرگ و با قدرت در بازار هستید، این استراتژی می‌تواند یکی از اصلی‌ترین ابزارهای شما باشد. در این روش، ابتدا باید روی تایم‌ فریم‌های بالاتر یا همان بلندمدت تمرکز کنید و سطوح مهم حمایت یا مقاومت را مشخص نمایید. این سطوح معمولاً مناطقی هستند که قیمت در گذشته چند بار به آن واکنش نشان داده و نمی‌تواند به‌راحتی از آن‌ها عبور کند.

حالا اگر قیمت بالاخره این سطح را با قدرت بشکند، این حرکت می‌تواند نشانه‌ای از شروع یک روند جدید باشد. در صورتی که این اتفاق بیفتد، تایم فریم بلندمدت سیگنال صعودی را برای شما صادر می‌کند و پس از آن می‌توانید با بررسی تایم‌ فریم پایین‌تر که میان‌مدت و کوتاه‌مدت هستند، ساختار معامله و سطوح ورود و خروج خود را پیدا کنید. با این استراتژی نه‌تنها از مسیر اصلی بازار عقب نمی‌مانید، بلکه با ریسک کمتر و دقت بیشتر وارد معامله شوید. بنابراین همیشه شکست‌ سطوح مقاومت و حمایت در تایم‌ فریم‌های بالا را تحت نظر داشته باشید؛ چراکه فرصت‌های مهمی در دل آن‌ها نهفته است.

استراتژی بازگشت قیمت در سطوح مقاومتی و حمایتی

در این استراتژی ابتدا باید سطوح مهم را روی تایم‌ فریم‌های بالا شناسایی کنید. وقتی قیمت به این سطوح نزدیک می‌شود اما نمی‌تواند از آن عبور کند، یعنی فشار خرید یا فروش کافی برای شکست سطح قیمت وجود ندارد که خودش یک سیگنال محسوب می‌شود. پس از بررسی تایم فریم بالا، با ذهنیتی مشخص در مورد نزولی یا صعودی بودن روند به بررسی تایم‌ فریم پایین‌تر بپردازید و منتظر دریافت سیگنال‌های تأیید مانند الگوهای بازگشتی، کندل‌های دوجی یا پین‌بار یا حتی شکست خط روند در جهت بازگشت باشید.

استراتژی شناسایی بریک اوت فیک و ورود هوشمندانه

ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که ببینید قیمت یک سطح مهم را می‌شکند و فکر می‌کنید روند جدیدی آغاز شده، اما ناگهان بازار برمی‌گردد و شما را غافلگیر می‌کند. این دقیقاً همان چیزی است که به آن بریک اوت فیک گفته می‌شود و اگر بتوانید این تله‌ها را زودتر تشخیص دهید، می‌توانید سود خوبی به دست آورید.

در این روش، ابتدا در تایم‌ فریم بالا یک سطح مقاومتی یا حمایتی مهم را پیدا می‌کنید. اگر قیمت این سطح را بشکند ولی نتواند در سطوح بالاتر یا پایین‌تر از آن تثبیت شود و سریع به جهت قبل برگردد، یک نشانه قوی از بریک اوت فیک است. 

در صورتی که این اتفاق رخ دهد بایستی وارد تایم‌ فریم پایین‌تر شوید و دنبال الگوهایی مثل پرچم، مثلث یا شکست خط روند باشید تا بتوانید با دقت بالا و نقطه ورود مناسب وارد بازار شوید. این تکنیک به شما کمک می‌کند با حد ضرر کوچک‌ و سود بیشتر، معامله‌ای با احتمال موفقیت بالا انجام دهید.

استراتژی استفاده هوشمند از کندل‌ استیک در مولتی تایم فریم

اگر شما از جمله افرادی هستید که علاقه‌مند به تحلیل کندل‌ استیک هستید، اما احساس می‌کنید گاهی سیگنال‌هایتان جواب نمی‌دهند، باید بدانید که مشکل از استراتژی تحلیلی شما است و به خود کندل‌ها ربطی ندارد. ترکیب کندل‌ استیک‌ها با استراتژی مولتی تایم‌ فریم‌های می‌تواند دقت تحلیل شما را چندین برابر کند.

برای مثال اگر در تایم‌ فریم روزانه یک الگوی انگلفینگ صعودی مشاهده کنید، قاعدتا می‌دانید که این الگو به‌تنهایی هم قوی است، اما وقتی با روند صعودی، خط میانگین متحرک، یا سطح حمایتی/ مقاومتی هم‌راستا باشد، اعتبار آن دو چندان می‌شود. بدین ترتیب باید با داشتن این ذهنیت صعودی وارد تایم‌ فریم پایین‌تر شوید و دنبال شکست مقاومت کوتاه‌ مدت یا شکل‌گیری الگوهای صعودی بگردید.

استراتژی بررسی الگوهای نموداری در تایم‌ فریم‌های بالا

اگر به دنبال روشی هستید که کمی ساختارمند‌ و منطقی‌تر باشد، استفاده از الگوهای کلاسیک مثل پرچم، مثلث، سر و شانه، و کانال می‌تواند انتخاب بسیار خوبی باشد. این الگوها معمولاً در تایم‌ فریم‌های بالا قابل اعتمادتر هستند چون رفتار کلی بازار را بهتر منعکس می‌کنند.

وقتی در تایم‌ فریم بالا الگویی کلاسیک کامل‌شده یا یا درحال‌شکل‌گیری پیدا کردید، باید منتظر بریک اوت یا بازگشت روند باشید. بعد از مشاهده این سیگنال بایستی به تایم‌ فریم پایین‌تر بروید و دنبال تأییدیه‌های اضافی مثل الگوی کف سه‌قلو، الگوی کف دوقلو یا شکست سطوح کوتاه‌مدت بگردید.

اشتباهات رایج در تحلیل مولتی تایم فریم

تحلیل مولتی تایم فریم زمانی معنا و کارایی واقعی خواهد داشت که در چارچوبی منظم و با هدفی مشخص مورد استفاده قرار گیرد. در غیر این صورت، این روش تحلیلی نه‌تنها کمکی به تصمیم‌گیری نمی‌کند، بلکه باعث افزایش سردرگمی،و کاهش کیفیت معاملات می‌شود. در ادامه به برخی از مهم‌ترین اشتباهات رایج در تحلیل مولتی تایم فریم اشاره می‌کنیم.

اشتباه رایجتوضیح و تحلیل
استفاده هم‌زمان از تعداد زیاد تایم‌فریم‌هایکی از متداول‌ترین خطاها در تحلیل مولتی تایم فریم، استفاده هم‌زمان از تعداد زیادی تایم فریم بدون داشتن ساختار مشخص است. این کار به‌جای افزایش دقت، باعث تولید سیگنال‌های متناقض و کاهش کیفیت تصمیم‌گیری می‌شود. تحلیل‌گر حرفه‌ای باید تنها سه سطح تایم‌فریم را تعریف کند: بلندمدت برای تشخیص روند، میان‌مدت برای ساختار معامله و کوتاه‌مدت برای اجرای ورود دقیق.
تعیین نکردن نقش مشخص برای هر تایم‌فریموقتی وظیفه هر تایم‌فریم در فرآیند تحلیل تعریف نشده باشد، داده‌ها متناقض می‌شوند و تحلیل‌گر دچار تردید و آشفتگی می‌شود. در رویکرد اصولی، تایم‌فریم بالا جهت بازار را مشخص می‌کند، تایم‌فریم میانی مبنای تصمیم‌گیری است و تایم‌فریم پایین صرفاً زمان ورود را تعیین می‌کند.
تمرکز افراطی بر نوسانات کوتاه‌مدتتوجه بیش از حد به تایم‌فریم‌های پایین، تحلیل‌گر را در معرض نویز و حرکات تصادفی بازار قرار می‌دهد. این رویکرد معمولاً به تصمیم‌های احساسی منجر می‌شود. تایم‌فریم پایین باید فقط برای تعیین نقطه ورود استفاده شود، نه تحلیل مستقل یا تصمیم‌گیری کلی.
تغییر مداوم تایم‌فریم در حین معاملهتغییر تایم‌فریم پس از ورود به معامله معمولاً نشانه تردید و فشار روانی است. مراجعه مداوم به تایم‌فریم‌های مختلف باعث از بین رفتن انسجام تحلیل و خروج زودهنگام از معامله می‌شود. تریدر حرفه‌ای باید به تایم‌فریمی که بر اساس آن وارد معامله شده پایبند بماند، مگر آن‌که در تایم‌فریم بالاتر تغییر ساختاری ایجاد شود.

سخن پایانی

قدرت واقعی تحلیل مولتی تایم فریم زمانی در توانایی آن برای ایجاد انسجام میان سطوح مختلف تصمیم‌گیری نهفته است که شامل ارزیابی جهت کلی بازار در تایم‌ فریم‌های بلندمدت تا زمان‌بندی دقیق ورود در تایم فریم‌های پایین‌تر می‌شود. زمانی‌که تحلیل‌گر نقش هر تایم‌فریم را به‌درستی متوجه شود، ساختار مشخصی برای تحلیل خود تعریف کند و از خطاهای رایج بپرهیزد، فرآیند تصمیم‌گیری از حالت هیجانی خارج شده و به ساختاری منظم تبدیل می‌شود. چنین تحلیلی نه‌تنها دقت تحلیل تکنیکال معاملات را افزایش می‌دهد، بلکه ثبات ذهنی و حرفه‌ای معامله‌گر را نیز تقویت می‌کند.

20 بازدید کننده
این مطلب چقدر مفید بود؟
اشتراک گذاری در

بیشتر از 10 سال هست که زندگی من به بازارهای مالی گره خورده و انواع سبک‌های تحلیلی و تولید محتوا در این زمینه رو امتحان کردم. در این میان ریسرچ در بازار ارز دیجیتال و تحلیل فاندامنتال نسبت به بقیه موارد خیلی بیشتر برام جذابیت دارند و در تلاش هستم که بتونم با قلمی ساده و روان، اطلاعات آموزشی و تحلیلی دقیق رو در اختیار مخاطبینم بزارم.

ثبت نظر

نظر خود را با ما درمیان بگذارید.

نظرات بدون دیدگاه