جشنواره بلک فرایدی

آموزش امواج الیوت، چگونه با Elliott Wave ترید کنیم؟

آموزش تحلیل تکنیکال
eliiot

برای بسیاری از تریدرها اولین برخورد با آموزش امواج الیوت این سؤال را ایجاد می‌کند که چطور می‌توان از دل نوسان‌های به‌ظاهر بی‌نظم، یک ساختار مشخص پیدا کرد. وقتی نمودار را دقیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم حرکت قیمت در قالب چرخه‌های خاصی تکرار می‌شود و همین الگوها پایه تحلیل الیوت را شکل می‌دهند. در این مقاله، مسیر یادگیری را با نگاهی کاملا عملی دنبال می‌کنیم تا ببینیم یک معامله‌گر هنگام بررسی نمودار با دید الیوت واقعا با چه چیزی مواجه است. با فراز همراه باشید تا به طور کامل متوجه شوید Elliott Wave چیست و نحوه معامله با امواج الیوت به چه صورت انجام می‌شود.

فهرست مطالب

امواج الیوت چیست؟

امواج الیوت یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که بر اساس تکرار الگوهای رفتاری معامله‌گران در بازارهای مالی کار می‌کند. این نظریه می‌گوید قیمت‌ها در قالب یک ساختار موجی حرکت می‌کنند؛ شامل ۵ موج هم‌جهت با روند اصلی و ۳ موج اصلاحی در خلاف روند. امواج الیوت تلاش می‌کند احساسات جمعی، چرخه‌های روانی و الگوهای طبیعی حرکت قیمت را شناسایی کند تا مسیر احتمالی آینده بازار پیش‌بینی شود.

تاریخچه الیوت و مفهوم اصلی رفتار جمعی

رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) یک حسابدار و تحلیل‌گر آمریکایی در دهه‌ ۱۹۳۰ بود که سال‌ها با بررسی رفتار شرکت‌ها و جریان‌های مالی سروکار داشت و به دلیل داشتن نگاه دقیق حسابداری، به نوسان‌های قیمت هم جزئی‌نگرانه نگاه می‌کرد. او در دورانی به سراغ مطالعه بازار رفت که بیماری و بازنشستگی زودهنگام زندگی‌اش را کاملا تغییر داده بودند؛ اما همین فراغت اجباری باعث شد هزاران نمودار را بررسی کند و به این سوال برسد که چرا قیمت، با وجود آشوب ظاهری، این‌قدر الگوهای تکراری دارد.

الیوت به این نتیجه رسید که حرکت بازار نتیجه رفتار جمعی معامله‌گران است. این رفتار تحت‌تاثیر احساسات مشترکی مثل ترس و طمع شکل می‌گیرد و همین چرخه‌های احساسی، الگوهایی ثابت روی نمودار به‌وجود می‌آورند. این کشف، پایه نظریه‌ای شد که امروز با عنوان «تحلیل تکنیکال الیوت» شناخته می‌شود و در بسیاری از مباحث امروزی کاربرد دارد.

تاریخچه الیوت و مفهوم اصلی رفتار جمعی

چرا الیوت در تحلیل تکنیکال مهم است؟

اهمیت امواج الیوت در تحلیل تکنیکال به توانایی آن در نشان دادن ساختار حرکت قیمت بازمی‌گردد. این روش به معامله‌گر تصویری از روندها و چرخه‌های تکرارشونده ارائه می‌دهد و موقعیت بازار در یک چرخه مشخص را روشن می‌کند. با شناخت این الگوها، می‌توان سطوح بازگشت و ادامه روند را بهتر شناسایی کرد و تصمیم‌های تحلیلی منطقی‌تر گرفت.

ترکیب قوانین امواج الیوت با ابزارهایی مانند نسبت‌های فیبوناچی و بررسی موج‌های ایمپالس و کارکشن، امکان بررسی دقیق نوسان‌های کوتاه‌ مدت و بلندمدت را فراهم می‌آورد و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال باعث شده این روش به یکی از ارکان مهم تحلیل بازار تبدیل شود.

الیوت و روانشناسی بازار

یکی از پایه‌های مهم نظریه امواج الیوت، ارتباط مستقیم حرکت قیمت با رفتار جمعی معامله‌گران است. رالف الیوت با بررسی نمودارها متوجه شد که روندهای بازار تصادفی نیستند و هر حرکت، بازتابی از تصمیم‌ها و واکنش‌های گروهی معامله‌گران است. این رفتار جمعی تحت تاثیر احساسات مشترکی مثل ترس و طمع، هیجان و احتیاط شکل می‌گیرد و باعث می‌شود حرکت قیمت در قالب الگوهایی تکرارشونده ظاهر شود.

درک این جنبه روانشناسی، بخش جدایی‌ناپذیر آموزش امواج الیوت است. وقتی یک معامله‌گر بتواند واکنش‌های معمول بازار را تشخیص دهد، شناسایی موج‌های ایمپالس و کارکشن و شمارش امواج الیوت ساده‌تر خواهد شد. روانشناسی بازار توضیح می‌دهد که چرا برخی موج‌ها طولانی‌تر می‌شوند، برخی کوتاه‌تر باقی می‌مانند و اصلاح‌ها در چه نقاطی شکل می‌گیرند. 

ساختار اصلی امواج الیوت

برای ورود به مبحث ساختار اصلی امواج الیوت، مهم است ابتدا بدانیم حرکت قیمت در بازار همیشه مستقیم و ساده نیست. در اصول امواج الیوت، این حرکت در قالب یک چرخه مشخص قابل بررسی است که شامل موج‌های پیش‌رونده و موج‌های اصلاحی می‌شود. شناخت این ساختار پایه‌ای است که طراحی استراتژی معاملاتی الیوت را ممکن می‌کند. در بخش‌های بعدی، چرخه کلی بازار، موج‌های ۱ تا ۵ و امواج اصلاحی A، B، C را به صورت مرحله‌به‌مرحله بررسی می‌کنیم.

چرخه کلی بازار (Impulse + Correction)

در نظریه امواج الیوت، حرکت بازار در قالب چرخه‌ای دو بخشی توضیح انجام می‌شود که شامل موج‌های «پیش‌رونده» یا ایمپالس (Impulse) و «موج‌های اصلاحی» یا کارکشن (Correction) هستند که هم ممکن است در سمت صعودی و هم نزولی بازار شکل بگیرند.  

  • موج‌های ایمپالس، جهت اصلی روند را نشان می‌دهند و معمولا با شماره‌های ۱ تا ۵ علامت‌گذاری می‌شوند. در موج‌های ایمپالس، فشار خرید یا فروش غالب است و روند اصلی شکل می‌گیرد.
  • موج‌های کارکشن حرکت قیمت را در خلاف جهت روند اصلی ترسیم می‌کنند و با حروف A، B و C مشخص می‌شوند. این موج‌ها نشان‌دهنده دوره‌هایی هستند که بازار به سمت تثبیت حرکت می‌کند یا بخشی از حرکت قبلی را اصلاح می‌کند.

شناخت این چرخه برای شمارش امواج الیوت و تحلیل دقیق تحلیل تکنیکال الیوت اهمیت بالایی دارد، زیرا بدون تشخیص درست موج‌های ایمپالس و کارکشن، تعیین نقاط ورود و خروج احتمالی در ترید دشوار خواهد بود.

چرخه کلی بازار (Impulse + Correction)

معرفی موج‌های ۱ تا ۵ (ایمپالس)

در چارچوب امواج الیوت، موج‌های ۱ تا ۵ بخش اصلی حرکت پیش‌رونده یا ایمپالس (Impulse) را تشکیل می‌دهند و جهت روند اصلی بازار را مشخص می‌کنند. هر موج ویژگی خاصی دارد و شناخت آن‌ها برای شمارش امواج الیوت و تحلیل دقیق تحلیل تکنیکال الیوت ضروری است:

  • موج ۱: اغلب شروع یک روند جدید است و معمولا توسط معامله‌گران تازه شناسایی نمی‌شود. حجم معامله در این موج معمولا پایین است و تغییر جهت بازار تازه آغاز شده است.
  • موج ۲: اصلاح موج ۱ است و قیمت معمولا بخشی از حرکت اولیه را بازمی‌گرداند؛ اما هرگز از نقطه شروع موج ۱ فراتر نمی‌رود. در این مرحله بسیاری از معامله‌گران هنوز روند جدید را نمی‌شناسند.
  • موج ۳: معمولا قوی‌ترین و بلندترین موج است و با افزایش حجم معامله و شناسایی روند توسط اکثریت بازار همراه است. این موج بخش عمده حرکت قیمت را ایجاد می‌کند و در استراتژی معاملاتی الیوت اهمیت زیادی دارد.
  • موج ۴: موج اصلاحی کوتاه‌ مدت است که پس از موج قدرتمند ۳ شکل می‌گیرد. معمولا این موج به نسبت‌های فیبوناچی در الیوت واکنش نشان می‌دهد و فرصت‌های موج‌شماری حرفه‌ای فراهم می‌کند.
  • موج ۵: آخرین موج پیش‌رونده است که معمولا با کاهش شتاب و حجم نسبت به موج ۳ همراه است و روند اصلی را تکمیل می‌کند.
معرفی موج‌های ۱ تا ۵ (ایمپالس)

معرفی امواج A، B، C (کارکشن)

پس از تکمیل موج‌های پیش‌رونده ۱ تا ۵، بازار وارد فاز اصلاحی یا کارکشن (Correction) می‌شود که معمولا در قالب سه موج با نام‌های A، B و C ظاهر می‌شود. این بخش از چرخه امواج الیوت، حرکت قیمت را در خلاف جهت روند اصلی نشان می‌دهد:

  • موج A: اولین حرکت اصلاحی است که معمولا با کاهش شتاب روند اصلی همراه می‌شود. برخی معامله‌گران هنوز روند قبلی را ادامه‌دهنده می‌دانند، بنابراین این موج ممکن است با واکنش‌های محدود بازار همراه باشد.
  • موج B: موج بازگشتی کوتاه در جهت روند اصلی است؛ اما قدرت آن به اندازه موج‌های ایمپالس نیست و معمولا قیمت نمی‌تواند به سقف قبلی برسد. این موج فرصت مناسبی برای تشخیص ادامه اصلاح فراهم می‌کند.
  • موج C: موج پایانی اصلاح است و معمولا اندازه آن به اندازه یا بزرگ‌تر از موج A است. موج C حرکت واضحی در خلاف جهت روند قبلی ایجاد می‌کند و پایان اصلاح را مشخص می‌کند، به همین دلیل نقش مهمی در استراتژی معاملاتی الیوت و شناسایی نقاط ورود یا خروج دارد.
معرفی امواج A، B، C (کارکشن)

قوانین پایه و ضروری امواج الیوت

برای تحلیل درست امواج الیوت، دانستن قوانین پایه ضروری است. این قوانین چارچوب حرکت قیمت را در موج‌های ایمپالس و کارکشن مشخص می‌کنند و معامله‌گر را قادر می‌سازند روند واقعی بازار را از اصلاح‌ها تفکیک کند. در ادامه، قوانین اصلی موج‌ها و برخی قواعد فرعی که رفتارهای احتمالی بازار را توضیح می‌دهند بررسی می‌کنیم.

قانون اول – موج ۲ هرگز تمام موج ۱ را اصلاح نمی‌کند

یکی از مهم‌ترین قوانین در امواج الیوت مربوط به موج ۲ است. این قانون می‌گوید که موج ۲ هرگز نمی‌تواند تمام حرکت موج ۱ را بازگرداند. به بیان دیگر، پس از شروع روند جدید و شکل‌گیری موج ۱، اصلاح موج ۲ تنها بخشی از حرکت اولیه را پوشش می‌دهد و هرگز نقطه شروع موج ۱ را نمی‌شکند.

در عمل، این قانون به معامله‌گر کمک می‌کند تا تشخیص دهد آیا حرکت فعلی بازار واقعا یک روند جدید است یا هنوز در محدوده اصلاح باقی مانده است. 

برای مثال، وقتی در آموزش Elliott Wave موج ۲ را روی نمودار شناسایی می‌کنیم، باید توجه داشته باشیم که بازگشت قیمت بیشتر از ۱۰۰ درصد موج ۱ نشود، زیرا در این صورت ساختار موج‌های ایمپالس به هم می‌ریزد و شمارش امواج الیوت قابل اعتماد نخواهد بود.

قانون دوم – موج ۳ کوتاه‌ترین نیست

در امواج الیوت موج ۳ معمولا قوی‌ترین و بلندترین موج حرکت پیش‌رونده است و یکی از ویژگی‌های کلیدی آن این است که هیچ‌گاه نمی‌تواند کوتاه‌ترین موج از بین موج‌های ۱، ۳ و ۵ باشد. 

موج ۳ معمولا با حجم بالاتر و شتاب بیشتر نسبت به موج ۱ همراه است و بازتاب واکنش گسترده‌تر بازار نسبت به روند اصلی است.

قانون سوم – موج ۴ وارد محدوده موج ۱ نمی‌شود

در چارچوب امواج الیوت، موج ۴ یک موج اصلاحی در جریان حرکت پیش‌رونده است و قانون مهم آن می‌گوید که این موج هرگز نباید وارد محدوده موج ۱ شود. به عبارت دیگر، کف موج ۴ نباید به بالای سقف موج ۱ برسد و این اصل به حفظ ساختار صحیح موج‌های ایمپالس و کارکشن کمک می‌کند.

شناخت این قانون در آموزش Elliott Wave اهمیت بالایی دارد، زیرا اگر موج ۴ وارد محدوده موج ۱ شود، الگو دیگر یک حرکت پیش‌رونده معتبر نخواهد بود و شمارش امواج الیوت دچار اشتباه می‌شود. 

قواعد فرعی و رفتارهای احتمالی

علاوه بر قوانین اصلی، در امواج الیوت قواعد فرعی نیز وجود دارد که رفتار بازار را در شرایط مختلف توضیح می‌دهند و به موج‌شماری حرفه‌ای کمک می‌کنند. این قواعد بیشتر به استثناها، ویژگی‌های اندازه موج‌ها و روابط زمانی بین آن‌ها مربوط می‌شوند و تحلیلگر با دانستن آن‌ها می‌تواند تشخیص دهد حرکت بازار چقدر با الگوهای استاندارد مطابقت دارد.

برای مثال، در موج‌های ایمپالس معمولا موج ۳ بلندترین موج است، اما گاهی موج ۵ طولانی‌تر یا کوتاه‌تر از انتظار ظاهر می‌شود که این رفتار احتمالی باید در تحلیل تکنیکال الیوت لحاظ شود. 

همچنین برخی امواج اصلاحی ممکن است ساختارهای پیچیده‌تر مانند زیگزاگ‌های دو یا سه بخشی ایجاد کنند که در ادامه آموزش Elliott Wave به آن‌ها می‌پردازیم.

قواعد فرعی و رفتارهای احتمالی

انواع امواج ایمپالس

برای بررسی انواع امواج ایمپالس، لازم است ابتدا بدانیم موج‌های پیش‌رونده تنها یک شکل ثابت ندارند و در شرایط مختلف بازار می‌توانند ساختارهای متنوعی ایجاد کنند. در بخش‌های بعد، موج ایمپالس استاندارد، ساختار Leading Diagonal و Ending Diagonal و نقش هرکدام در روند بازار را بررسی می‌کنیم.

موج ایمپالس استاندارد

موج ایمپالس استاندارد معمولا شامل پنج زیرموج است که با شماره‌های ۱ تا ۵ مشخص می‌شوند و حرکت کلی بازار را در جهت روند اصلی ترسیم می‌کنند.

ویژگی اصلی موج ایمپالس استاندارد این است که موج ۳ همیشه بلندترین یا یکی از بلندترین موج‌هاست و موج ۴ هرگز وارد محدوده موج ۱ نمی‌شود. 

موج ایمپالس استاندارد

Leading Diagonal و کاربرد آن

در امواج الیوت، Leading Diagonal که به فارسی می‌توان آن را «موج قطری آغازین» نامید، یکی از الگوهای خاص موج‌های ایمپالس است که معمولا در آغاز یک روند جدید شکل می‌گیرد. این ساختار اغلب در موج ۱ یا موج A یک چرخه جدید دیده می‌شود و نشان می‌دهد که بازار در حال شروع یک حرکت پیش‌رونده است؛ اما حرکت هنوز کامل و قوی نشده است.

ویژگی‌های موج قطری آغازین شامل پنج زیرموج است، اما برخلاف موج ایمپالس استاندارد، موج‌ها می‌توانند با هم هم‌پوشانی داشته باشند و ساختارشان کمی فشرده‌تر است.

در تحلیل تکنیکال الیوت، تشخیص Leading Diagonal برای طراحی استراتژی معاملاتی الیوت و پیش‌بینی حرکت موج‌های بعدی اهمیت دارد، زیرا پس از تکمیل این موج، معمولاً بازار وارد موج‌های ایمپالس قوی‌تر و طولانی‌تر می‌شود.

Ending Diagonal و پایان روند

در امواج الیوت، Ending Diagonal که به فارسی می‌توان آن را «موج قطری پایانی» نامید، یک الگوی موج ایمپالس ویژه است که معمولاً در انتهای روندهای اصلی ظاهر می‌شود. این موج نشان می‌دهد که حرکت بازار به اتمام نزدیک شده و روند اصلی احتمالا در شرف پایان است.

ویژگی بارز موج قطری پایانی، پنج زیرموج است که به صورت هم‌پوشان و فشرده شکل می‌گیرند و اغلب موج ۴ وارد محدوده موج ۱ می‌شود که برخلاف موج ایمپالس استاندارد است. این ساختار باعث می‌شود روند از نظر شتاب و قدرت کاهش یابد و نشانه‌ای از تغییر جهت بازار ارائه شود.

Ending Diagonal و پایان روند

انواع الگوهای اصلاحی (Corrective Waves)

در بخش‌های بعد، الگوهای اصلاحی ساده، پهنه‌ای، مثلثی و ترکیبی را بررسی می‌کنیم تا با تنوع رفتارهای اصلاحی و کاربرد آن‌ها در استراتژی معاملاتی الیوت آشنا شوید.

اصلاح ساده – زیگزاگ (ABC)

یکی از رایج‌ترین الگوهای اصلاحی در امواج الیوت، زیگزاگ است که معمولا با سه موج A، B و C تشکیل می‌شود. این الگو حرکت اصلاحی شدیدی در خلاف جهت روند اصلی نشان می‌دهد و اغلب موج B کوچک‌تر از موج A است، در حالی که موج C حرکت قیمت را تقریبا تا اندازه موج A ادامه می‌دهد.

اصلاح پهنه‌ای – Flat Pattern

الگوی Flat یا اصلاح پهنه‌ای، نوعی موج اصلاحی است که سه موج A، B و C دارد؛ اما برخلاف زیگزاگ، موج B تقریبا به اندازه موج A پیش می‌رود و موج C معمولا پایان اصلاح را در محدوده‌ای نزدیک به نقطه شروع موج A تشکیل می‌دهد. این الگو بیشتر در بازارهای آرام دیده می‌شود.

اصلاح مثلثی – Triangle

مثلث یکی دیگر از الگوهای اصلاحی مهم است و معمولا در موج‌های ۴ یا B شکل می‌گیرد. این الگو شامل پنج موج کوچکتر است که در قالب حروف A تا E مشخص می‌شوند و قیمت در یک محدوده فشرده نوسان می‌کند. تشخیص مثلث‌ها در آموزش Elliott Wave اهمیت دارد، زیرا نشان‌دهنده تثبیت بازار قبل از ادامه روند اصلی است و در موج‌شماری حرفه‌ای کمک می‌کند جهت حرکت بعدی بهتر پیش‌بینی شود.

اصلاح مثلثی – Triangle

اصلاح ترکیبی (WXY و WXYZ)

در امواج الیوت، اصلاح ترکیبی یکی از پیچیده‌ترین انواع موج‌های اصلاحی است و معمولاً زمانی شکل می‌گیرد که بازار به جای یک اصلاح ساده، چند مرحله اصلاحی پشت سر هم انجام می‌دهد. این الگوها شامل ترکیبی از دیگر ساختارهای اصلاحی مانند زیگزاگ، پهنه‌ای و مثلثی هستند و با حروف W، X، Y و در موارد پیچیده‌تر W، X، Y، Z مشخص می‌شوند.

اصلاح‌های ترکیبی حرکت قیمت را در خلاف جهت روند اصلی به صورت چند مرحله‌ای و گاهی نامتقارن نشان می‌دهند. برای مثال، موج W ممکن است یک زیگزاگ باشد، موج X موج اتصال کوتاه و موج Y یک پهنه یا مثلث، و در الگوهای WXYZ این چرخه یک بار دیگر تکرار می‌شود. این پیچیدگی باعث می‌شود شناسایی صحیح موج‌های ایمپالس و کارکشن قبل و بعد از این اصلاح اهمیت زیادی پیدا کند.

موج‌شماری عملی در نمودار

حال مهم است بدانیم که تئوری امواج الیوت بدون تمرین روی نمودار کاربردی نیست. در این بخش، روش‌های شناسایی موج‌های ایمپالس و کارکشن و نکات کلیدی برای شروع موج‌شماری را بررسی کرده و یک نمونه عملی روی نمودار واقعی ارائه می‌دهیم.

نکات کلیدی قبل از شروع موج‌شماری

قبل از شروع شمارش امواج الیوت روی نمودار، توجه به چند نکته پایه‌ای ضروری است تا موج‌شماری دقیق و قابل اعتماد انجام شود:

  • ابتدا روند کلی بازار را مشخص کنید و ببینید آیا در فاز صعودی، نزولی یا اصلاحی قرار دارد.
  • از تایم فریم مناسب استفاده کنید؛ تایم فریم بالاتر برای دید کلی و تایم فریم پایین‌تر برای جزئیات اصلاح‌ها کاربرد دارد.
  • ابزارهایی مثل خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و نسبت‌های فیبوناچی را برای تشخیص بهتر نقاط ورود و پایان موج‌ها استفاده کنید.
  • قوانین اصلی امواج الیوت (مانند موج ۲ هرگز تمام موج ۱ را اصلاح نمی‌کند، موج ۳ کوتاه‌ترین نیست و موج ۴ وارد محدوده موج ۱ نمی‌شود) را به خاطر بسپارید.
  • صبر و دقت در تشخیص موج‌ها اهمیت دارد؛ عجله باعث اشتباه در موج‌شماری حرفه‌ای می‌شود.

چگونه موج ایمپالس را شناسایی کنیم؟

شناسایی موج‌های پیش‌رونده یا ایمپالس در امواج الیوت نیازمند بررسی ساختار پنج موجی و تحلیل جهت کلی روند است. 

برای شروع، باید موج ۱ را تشخیص دهید که اغلب شروع یک روند جدید است و حجم معاملات نسبتا کم است. موج ۲ به صورت اصلاحی بازگشت می‌کند اما هرگز کل موج ۱ را اصلاح نمی‌کند و این نکته به شما در تایید ساختار موج کمک می‌کند. موج ۳ معمولا بلندترین و پرقدرت‌ترین موج است و افزایش حجم و شتاب قیمت در آن قابل مشاهده است. موج ۴ اصلاح کوتاه‌ مدتی است که وارد محدوده موج ۱ نمی‌شود و موج ۵ پایان حرکت پیش‌رونده را تشکیل می‌دهد. با بررسی هم‌زمان حجم معاملات، شتاب قیمت و رعایت قوانین امواج الیوت، می‌توان موج‌های ایمپالس را روی نمودار به دقت شناسایی کرد.

چگونه کارکشن‌ها را تشخیص بدهیم؟

تشخیص موج‌های اصلاحی یا کارکشن در امواج الیوت نیازمند توجه به ساختار سه‌موجی یا پیچیده‌تر و جهت حرکت مخالف روند اصلی است. 

ابتدا باید روند غالب بازار را مشخص کنید و سپس به دنبال حرکت‌هایی باشید که برخلاف آن روند اصلی صورت می‌گیرند. کارکشن‌ها معمولا شامل موج‌های A، B و C هستند و می‌توانند به شکل زیگزاگ، Flat یا مثلث ظاهر شوند. طول موج‌ها، نسبت‌های فیبوناچی و نحوه هم‌پوشانی موج‌ها کمک می‌کنند تا الگوهای اصلاحی را درست شناسایی کنید.

نمونه موج‌شماری واقعی در یک نمودار

نموداری که در تصویر مشاهده می‌کنید یک ساختار الیوتی بسیار واضح را نشان می‌دهد که از پنج موج ایمپالسی صعودی و سپس یک اصلاح سه‌مرحله‌ای تشکیل شده است. 

نمودار نشان می‌دهد که بیت‌ کوین از محدوده‌ ۵۲۰۰۰ یک سیکل کامل پنج‌موجی الیوت را آغاز کرده است. 

موج ۱ ابتدا قیمت را تا ۶۸۰۰۰ دلار بالا برده و سپس موج ۲ با یک اصلاح عمیق آن را تا ۵۸۰۰۰ دلار پایین آورده است. پس از پایان موج ۲، قوی‌ترین بخش روند یعنی موج ۳ شکل گرفته که قیمت را با شتاب زیاد تا نزدیکی ۹۸۰۰۰ دلار رسانده است. سپس بازار وارد موج ۴ شده که اصلاحی ملایم تا حدود ۸۵۰۰۰ دلار ایجاد کرده و مطابق قوانین الیوت وارد محدوده‌ موج ۱ نشده است. پس از آن موج ۵ آغاز شده که آخرین فشار صعودی بازار بوده و سقفی نزدیک ۱۰۵۰۰۰ دلار تشکیل داده است. این نقطه پایان روند صعودی و آغاز فاز اصلاحی بوده است.

نمونه موج‌شماری واقعی در یک نمودار

بعد از تکمیل موج ۵، یک اصلاح سه‌مرحله‌ای (ABC) شروع شده است. موج A قیمت را از ۱۰۵۰۰۰ تا ۷۸۰۰۰ دلار پایین آورده و موج B یک برگشت ضعیف تا محدوده‌ ۹۲۰۰۰ دلار ایجاد کرده است. سپس موج C آغاز شده و قیمت را تا حدود ۷۲۰۰۰ دلار کاهش داده که معمولا پایان ساختار اصلاحی محسوب می‌شود. 

درنهایت بازار در ناحیه‌ ۸۴۰۰۰ در حال نوسان رنج قرار گرفته است و این رفتار معمولا نشان‌دهنده‌ پایان موج C یا آغاز تجمیع قبل از شروع سیکل جدید است.

در این مرحله دو ناحیه اهمیت بالایی دارند. اگر قیمت بتواند سطح ۸۸۰۰۰ دلار را به‌صورت تثبیت‌شده بشکند، احتمال آغاز موج ۱ جدید افزایش می‌یابد. اما اگر بازار دوباره به زیر ۷۸۰۰۰ دلار برگردد، احتمال ادامه‌ اصلاح یا تشکیل ساختار پیچیده بیشتر می‌شود. 

توجه داشته باشید که تمامی داده‌های بازارهای مالی داخلی و خارجی در پلتفرم چارت آنلاین فراز قابل دسترسی هستند و با ابزارهای تحلیلی گسترده‌ای که در اختیار شما قرار می‌گیرند به سادگی می‌توانید انواع استراتژی، از جمله استراتژی معاملاتی امواج الیوت، را پیاده‌سازی کنید.

نسبت‌های فیبوناچی در امواج الیوت

در این بخش، کاربرد نسبت‌های فیبوناچی در موج‌های ایمپالس و اصلاحی را بررسی می‌کنیم تا بتوانید در تحلیل تکنیکال الیوت و طراحی استراتژی معاملاتی الیوت تصمیم‌های منطقی‌تری بگیرید.

نسبت‌های الیوت در موج ۲ و ۳

در امواج الیوت، موج ۲ معمولا یک موج اصلاحی است که بخشی از حرکت موج ۱ را بازمی‌گرداند. رایج‌ترین سطوح برای موج ۲، ۵۰٪ یا ۶۱.۸٪ نسبت به موج ۱ است. موج ۳ معمولا قوی‌ترین موج ایمپالس است و طول آن اغلب ۱.۶۱۸ برابر موج ۱ یا نسبت‌های دیگر فیبوناچی است. 

نسبت‌های الیوت در موج ۴ و ۵

موج ۴ یک موج اصلاحی کوتاه‌ مدت است و معمولا بین ۳۸.۲٪ تا ۵۰٪ موج ۳ اصلاح می‌شود. موج ۵ نیز معمولا برابر یا کمتر از موج ۱ تا ۳ است.

نسبت‌های A و C در اصلاح‌ها

موج C اغلب برابر یا ۱.۶۱۸ برابر موج A است و موج B معمولا بین ۳۸.۲٪ تا ۷۸.۶٪ موج A اصلاح می‌شود. 

چگونه با امواج الیوت معامله کنیم؟

باید توجه داشته باشید که دانستن تئوری امواج تنها کافی نیست و توانایی شناسایی موج‌ها روی نمودار و برنامه‌ریزی معاملات عملی اهمیت دارد. در این بخش، روش‌های تشخیص ساختار روند، تعیین نقاط ورود و خروج، مدیریت ریسک و ترکیب امواج الیوت با ابزارهای کمکی مانند RSI و سطوح حمایت و مقاومت را معرفی می‌کنیم.

تشخیص ساختار اصلی روند

برای معامله با امواج الیوت، اولین قدم تشخیص جهت روند کلی بازار است. با شناسایی موج‌های ایمپالس و کارکشن، می‌توان فهمید که بازار در فاز صعودی، نزولی یا اصلاحی قرار دارد. تحلیل دقیق روند، پایه‌ای برای تصمیم‌گیری درباره نقاط ورود و خروج و طراحی استراتژی معاملاتی الیوت فراهم می‌کند.

یافتن نقاط ورود با موج ۲ و موج ۴

موج‌های ۲ و ۴ فرصت‌های مناسب برای ورود به معامله در جهت روند اصلی ایجاد می‌کنند. موج ۲ پس از موج ۱ و موج ۴ پس از موج ۳ اصلاح کوتاه‌ مدت ایجاد می‌کنند که می‌توان با استفاده از نسبت‌های فیبوناچی در الیوت و قوانین موج‌ها، محدوده‌های احتمالی ورود را تخمین زد.

حد ضرر و حد سود در معامله با الیوت

مدیریت ریسک در معامله با امواج الیوت اهمیت بالایی دارد. معمولا حد ضرر کمی پایین‌تر از کف موج ۲ یا ۴ قرار می‌گیرد و حد سود با بررسی طول موج‌های بعدی و نسبت‌های فیبوناچی تعیین می‌شود. 

تایید گرفتن با RSI و سطوح حمایت/مقاومت

برای افزایش دقت در معامله، استفاده از ابزارهای تکمیلی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) و سطوح حمایت و مقاومت توصیه می‌شود. این ابزارها باعث می‌شود بتوانید کارکشن‌ها را تشخیص بدهید و نقاط ورود و خروج را با دقت بیشتری تعیین کنید. 

استراتژی کاربردی معامله با امواج الیوت

در این بخش بررسی می‌کنیم که چگونه می‌توان با شناخت موج‌های ایمپالس و کارکشن، نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کرد و حرکت بازار را با دقت بیشتری دنبال کرد. همچنین، توضیحاتی در مورد استراتژی‌های عملی برای موج‌های ۳، C و ۵ ارائه می‌دهیم تا استفاده عملی از امواج الیوت در ترید برای شما روشن‌تر شود.

استراتژی نوسانی با موج ۳

موج ۳ در امواج الیوت معمولا قوی‌ترین و طولانی‌ترین موج ایمپالس است و بیشترین حرکت قیمت در این موج رخ می‌دهد. به همین دلیل، معامله‌گران می‌توانند از آن برای ایجاد استراتژی نوسان‌گیری استفاده کنند. 

ابتدا موج ۱ و اصلاح موج ۲ را روی نمودار شناسایی کنید و با استفاده از نسبت‌های فیبوناچی محدوده پایان موج ۲ را تخمین بزنید؛ این محدوده معمولا نقطه ورود مناسبی است.

سپس با دنبال کردن تغییر شتاب قیمت و حجم در موج ۳، می‌توان حرکت اصلی را رصد کرد. 

نکته کلیدی این است که باید موج ۳ را به زیرموج‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و در هر بخش با توجه به بازگشت‌های کوتاه، پوزیشن‌های نوسانی باز و بسته کنید. این روش به جای ورود یکباره، امکان مدیریت ریسک بهتر و استفاده کامل از حرکت قدرتمند موج ۳ را فراهم می‌کند.

استراتژی کم‌ریسک با موج C

موج C در امواج الیوت معمولا پایان یک حرکت اصلاحی را نشان می‌دهد و حرکت آن قابل پیش‌بینی‌تر از موج‌های ایمپالس است، بنابراین برای معامله‌گران علاقه‌مند به ریسک پایین مناسب است. 

برای استفاده عملی، ابتدا الگوی اصلاحی (زیگزاگ، پهنه‌ای، مثلثی یا ترکیبی) را شناسایی کنید و موج A و B را روی نمودار علامت بزنید. محدوده انتهای موج C معمولا با نسبت‌های فیبوناچی نسبت به موج A قابل تخمین است، که این محدوده نقطه ورود کم‌ریسک را مشخص می‌کند.

در این استراتژی، استفاده از تایید ابزارهای کمکی مثل RSI یا سطوح حمایت و مقاومت کمک می‌کند تا پایان اصلاح و آغاز روند جدید با دقت بیشتری تشخیص داده شود. بدین ترتیب می‌توانید با حد ضرر کمی پایین‌تر از کف موج C وارد معامله شوید و هدف سود را بر اساس اندازه موج قبلی یا موج ایمپالس بعدی تعیین کنید.

استراتژی موج ۵ برای خروج

موج ۵ در امواج الیوت معمولا آخرین موج پیش‌رونده در یک چرخه ایمپالس است و اغلب نشانه نزدیک شدن بازار به سقف موقت یا پایان روند است. ابتدا موج‌های ۱ تا ۴ را روی نمودار شناسایی کنید و با بررسی حجم و شتاب قیمت در موج ۵، زمان مناسب برای خروج را تخمین بزنید.

نکته کلیدی این است که موج ۵ معمولاً با کاهش شتاب نسبت به موج ۳ همراه است و اغلب در محدوده نسبت‌های فیبوناچی قابل‌پیش‌بینی است. بدین ترتیب می‌توانید نقاط خروج را با ترکیب موج‌شماری، تحلیل خطوط روند و ابزارهایی مثل RSI یا سطوح مقاومت مشخص کنید.

استراتژی موج ۵ برای خروج

اشتباهات رایج در امواج الیوت

در تحلیل امواج الیوت، اشتباهات رایج می‌توانند باعث تفسیر نادرست روند و تصمیم‌گیری اشتباه شوند. در این بخش، رایج‌ترین خطاها و نکاتی که برای موج‌شماری حرفه‌ای باید رعایت شود بررسی می‌کنیم.

موج‌شماری بیش از حد

یکی از رایج‌ترین اشتباهات در امواج الیوت، تلاش برای پیدا کردن هر موج روی نمودار و شمارش بیش از حد است. این کار باعث پیچیده شدن تحلیل و اشتباه در تشخیص روند واقعی می‌شود. بهتر است فقط موج‌های اصلی و واضح شناسایی شوند و تمرکز بر الگوهای معتبر باشد.

تکیه کامل بر الیوت بدون دیتاهای تاییدی

اعتماد صرف به شمارش امواج الیوت بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند RSI، حجم معاملات یا سطوح حمایت و مقاومت می‌تواند منجر به خطا در تصمیمات معاملاتی شود. ترکیب موج‌شماری با داده‌های تاییدی، دقت تحلیل و استراتژی معاملاتی الیوت را افزایش می‌دهد.

اشتباه گرفتن اصلاح‌ها با امواج ایمپالس

گاهی معامله‌گران موج‌های اصلاحی را با موج‌های ایمپالس اشتباه می‌گیرند که باعث ورود یا خروج نادرست در معاملات می‌شود. تشخیص صحیح ساختار ایمپالس و کارکشن، همراه با رعایت قوانین اصلی امواج الیوت و توجه به نسبت‌های فیبوناچی، از اشتباهات رایج جلوگیری می‌کند و موج‌شماری حرفه‌ای را قابل اعتماد می‌کند.

آیا امواج الیوت همیشه درست کار می‌کند؟

امواج الیوت ابزار مفیدی برای تحلیل روند هستند؛اما همیشه بدون خطا عمل نمی‌کنند. در این بخش، محدودیت‌ها، شرایط خطا و روش‌های مکمل برای افزایش دقت تحلیل تکنیکال الیوت را بررسی می‌کنیم

محدودیت‌های الیوت

با وجود قدرت امواج الیوت در شناسایی روند و اصلاح‌ها، این روش محدودیت‌هایی دارد. پیچیدگی‌های بازار، نوسانات غیرمنتظره و تاثیر اخبار باعث می‌شوند تحلیل‌ها همیشه دقیق نباشند. همچنین تفسیر موج‌ها تا حدی ذهنی و سلیقه‌ای است و تجربه و دقت معامله‌گر نقش زیادی در صحت تحلیل دارد.

شرایطی که الیوت خطا می‌دهد

الیوت در شرایطی مانند بازارهای بسیار ناپایدار، حرکت‌های کوتاه و غیرمنظم یا هنگام وقوع اخبار غیرمنتظره ممکن است دچار خطا شود. همچنین زمانی که موج‌ها به شکل هم‌پوشان یا غیراستاندارد شکل می‌گیرند، شمارش امواج الیوت دشوار شده و احتمال اشتباه افزایش می‌یابد.

بهترین مکمل‌ها برای الیوت

برای افزایش دقت تحلیل با امواج الیوت و کاهش اشتباهات رایج، ترکیب این روش با ابزارها و شاخص‌های مکمل اهمیت بالایی دارد. استفاده از این ابزارها کمک می‌کند تشخیص پایان موج‌ها و نقاط ورود یا خروج با اطمینان بیشتری انجام شود و استراتژی معاملاتی الیوت عملی‌تر شود.

  • نسبت‌های فیبوناچی در الیوت: برای تخمین اهداف قیمتی و محدوده پایان موج‌های ایمپالس و اصلاحی کاربرد دارند.
  • واگرایی‌ها: با شاخص‌هایی مثل RSI یا MACD می‌توان ضعف موج‌ها و احتمال بازگشت روند را شناسایی کرد.
  • حجم معاملات: افزایش یا کاهش حجم در موج‌های ایمپالس و کارکشن، قدرت حرکت بازار را نشان می‌دهد و به تایید موج‌ها کمک می‌کند.
  • پرایس اکشن: بررسی الگوهای کندل استیک و سطوح حمایت/مقاومت، نقاط ورود و خروج را دقیق‌تر مشخص می‌کند.

جمع‌بندی: چگونه با الیوت یک تحلیل‌گر بهتر شویم؟

برای تبدیل شدن به یک تحلیل‌گر بهتر با امواج الیوت، مهم‌ترین اصل، تمرین مداوم روی نمودارهای واقعی و مرور موج‌های ایمپالس و کارکشن است تا تجربه و دقت در شمارش امواج الیوت افزایش یابد. استفاده از ابزارهای تاییدی مانند نسبت‌های فیبوناچی در الیوت، واگرایی شاخص‌ها، تحلیل حجم معاملات و پرایس اکشن نیز باعث می‌شود تشخیص پایان موج‌ها و نقاط ورود یا خروج با اطمینان بیشتری انجام شود و ریسک اشتباه کاهش یابد. علاوه‌بر این، تمرکز بر موج‌های بزرگ‌تر و واضح‌تر به جای جزئیات کوچک، دید کلی نسبت به روند اصلی بازار را تقویت می‌کند و باعث می‌شود بتوانید استراتژی معاملاتی الیوت خود را به شکل منطقی و عملی پیاده‌سازی کنید.

65 بازدید کننده
این مطلب چقدر مفید بود؟
اشتراک گذاری در

بیشتر از 10 سال هست که زندگی من به بازارهای مالی گره خورده و انواع سبک‌های تحلیلی و تولید محتوا در این زمینه رو امتحان کردم. در این میان ریسرچ در بازار ارز دیجیتال و تحلیل فاندامنتال نسبت به بقیه موارد خیلی بیشتر برام جذابیت دارند و در تلاش هستم که بتونم با قلمی ساده و روان، اطلاعات آموزشی و تحلیلی دقیق رو در اختیار مخاطبینم بزارم.

ثبت نظر

نظر خود را با ما درمیان بگذارید.

نظرات بدون دیدگاه