از بهترین روش‌های شناسایی نقاط بازگشتی قیمت در بازارهای مالی الگوهای هارمونیک هستند. این الگوها، با ترکیب نسبت‌های فیبوناچی و ساختار قیمتی، نقاط ورود و خروج کم‌ریسک را به تریدر نشان می‌دهند. گارتلی، پروانه، خفاش، خرچنگ، کوسه و سایفر از مهم‌ترین این الگوها هستند که هر کدام ویژگی‌ها و دقت خاص خود را دارند. پرایس اکشن هارمونیک، ابزارهای فیبوناچی و اندیکاتورهای رسم خودکار، استفاده از این الگوها را برای تحلیلگران نیمه‌حرفه‌ای تا حرفه‌ای ساده‌تر می‌کند. اگر به دنبال یادگیری الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال، با آموزش قابل اجرا هستید، این مقاله برای توست. برای آموزش حرفه‌ای و خواندن ادامه مقاله، با چارت فراز همراه باشید.

الگوهای هارمونیک چیست و چرا مهم‌اند؟

الگوهای هارمونیک شکل‌های هندسی خاصی دارند و به‌صورت الگوهای M یا W در نمودار ظاهر می‌شوند. از آنجا که بازارهای مالی مثل ارز دیجیتال و فارکس با نوسانات زیاد همراه هستند، استفاده از این الگوها می‌تواند زمان مناسب ورود یا خروج از معامله را با دقت بالایی مشخص کند.

ویژگی‌های کلیدی الگوهای هارمونیک

الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns) بر پایه‌ی ساختارهای هندسی منظم و نسبت‌های مشخص فیبوناچی (Fibonacci Ratios) ساخته شده‌اند. این الگوها به تحلیل‌گر کمک می‌کنند تا برگشت‌های احتمالی قیمت را با دقت بالا شناسایی کند. در ادامه، مهم‌ترین ویژگی‌های این الگوها را بررسی می‌کنیم:

مبتنی بر نسبت‌های فیبوناچی

در قلب همه الگوها، نسبت‌های فیبوناچی قرار دارند. این نسبت‌ها مثل ۰.۶۱۸ یا ۱.۶۱۸، نقش پایه‌ای در شناسایی طول موج‌ها و نقاط برگشت دارند. وقتی الگویی شکل می‌گیرد، نسبت‌های بین نقاط مختلف آن مثل AB، BC و CD باید با دقت اندازه‌گیری شود. در هر الگوی هارمونیک، موج‌ها بر اساس درصدهایی خاص از یک موج قبلی اندازه‌گیری می‌شوند. برای مثال در الگوی گارتلی (Gartley)، نقطه B باید دقیقا ۰.۶۱۸ از موج XA باشد. این دقت بالا باعث شده این الگوها برای شناسایی نقاط دقیق ورود و خروج، بسیار محبوب باشند.

مبتنی بر نسبت‌های فیبوناچی

فیبوناچی کاربرد در بازگشت یا ادامه روند

الگوها فقط به بازگشت قیمت محدود نمی‌شوند؛ برخی از آن‌ها برای ادامه روند هم استفاده می‌شوند. اگر الگو به‌درستی شناسایی شود، می‌توان متوجه شد که قیمت در چه نقطه‌ای احتمالا تغییر مسیر می‌دهد یا به مسیر قبلی ادامه می‌دهد.
به عنوان مثال، در الگوی سایفر (Cypher) یا الگوی کوسه (Shark)، می‌توان مسیر آتی قیمت را پیش‌بینی کرد و بر اساس آن سفارش خرید یا فروش ثبت کرد. از این ابزار نه‌تنها برای گرفتن سود در نوسانات کوتاه‌مدت، بلکه در موقعیت‌های بلندمدت هم می‌توان بهره برد. شناخت تفاوت بین الگوهای بازگشتی و ادامه‌دهنده، از پایه‌های آموزش این الگو‌ها است.

نیاز به دقت بالا و تمرین

درست است که الگوهای هارمونیک ابزار قدرتمندی هستند، اما استفاده از آن‌ها نیاز به تمرین و دقت بسیار دارد. اگر نسبت‌های فیبوناچی به‌درستی اعمال نشوند یا نقاط به‌درستی انتخاب نشوند، کل تحلیل ممکن است اشتباه از آب درآید. مثلا نقطه D در بیشتر این الگو‌ها ناحیه ورود محسوب می‌شود.
اگر این نقطه دقیق تعیین نشود، ورود به بازار ممکن است با خطا همراه باشد. به همین دلیل بیشتر تحلیلگران پیشنهاد می‌کنند ابتدا یک یا دو الگو مثل پروانه (Butterfly) یا خرچنگ (Crab) را کامل یاد بگیرید و بارها تمرین کنید. برای رسیدن به نتایج بهتر، استفاده از نرم‌افزار رسم الگو هم می‌تواند کمک بزرگی باشد.

معروف‌ترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال

تحلیلگران حرفه‌ای از الگوهای تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی جهت حرکت بازار و شناسایی نقاط ورود یا خروج استفاده می‌کنند. در میان انواع مختلف الگوهای هارمونیک، چند نمونه کاربرد و محبوبیت بیشتری دارند و به‌عنوان پایه آموزش این الگو‌ها شناخته می‌شوند. در ادامه با ساختار و ویژگی‌های هر یک از این الگوهای مهم آشنا می‌شویم.

الگوی گارتلی (Gartley)

الگوی گارتلی یکی از ابتدایی‌ترین و در عین حال مهم‌ترین الگوهای هارمونیک است. این الگو به شکل M در حالت صعودی و به شکل W در حالت نزولی دیده می‌شود. ساختار گارتلی از پنج نقطه (X، A، B، C و D) تشکیل شده و نکته مهم در آن نسبت‌های دقیق فیبوناچی بین این نقاط است. ویژگی‌های کلیدی گارتلی شامل موارد زیر است:

الگوی گارتلی (Gartley)
• نقطه B در ۰.۶۱۸ از موج XA قرار می‌گیرد.
• بازگشت BC در سطوح ۰.۳۸۲ یا ۰.۸۸۶ از AB رخ می‌دهد.
• اگر BC برابر ۰.۳۸۲ باشد، آنگاه CD باید ۱.۲۷۲ از BC باشد. اگر BC برابر ۰.۸۸۶ باشد، CD برابر ۰.۶۱۸ خواهد بود.
• نقطه D که محل برگشت قیمت است، روی سطح ۰.۷۸۶ از XA قرار دارد.
این الگو در معاملات برگشتی کاربرد فراوان دارد و در صورت تشخیص صحیح، می‌تواند موقعیت‌های سودآوری فراهم کند.

الگوی پروانه (Butterfly)

الگوی پروانه شباهت زیادی به گارتلی دارد، اما تفاوت مهم آن در موقعیت نقطه D است که فراتر از نقطه آغاز یعنی X قرار می‌گیرد. در حالت صعودی، ساختار آن به شکل M است و در حالت نزولی، شکل W دارد. نسبت‌های این الگو به‌صورت زیر هستند:

الگوی پروانه (Butterfly)
• AB معادل بازگشت ۰.۷۸۶ از XA
• BC در محدوده ۰.۳۸۲ یا ۰.۸۸۶ از AB قرار دارد.
• CD گسترشی معادل ۱.۶۱۸ یا ۲.۶۱۸ از BC دارد.
• نقطه D بر روی نسبت ۱.۲۷ یا ۱.۶۱۸ از XA قرار می‌گیرد.
به‌دلیل گسترش زیاد موج CD، این الگو معمولا بازگشت قوی قیمت را نشان می‌دهد و به همین دلیل در استراتژی‌های پرایس اکشن هارمونیک بسیار مورد توجه است.

الگوی خفاش (Bat)

ساختار این الگو شباهت زیادی به گارتلی دارد، اما نسبت‌ها در آن متفاوت هستند. در الگوی خفاش، نقطه D معمولا نزدیک‌تر به نقطه X قرار دارد و در نتیجه نوسانات قیمتی در این الگو نسبت به پروانه کمتر است. نسبت‌های مهم این الگو شامل موارد زیر هستند:

الگوی خفاش (Bat)
• AB برابر با بازگشت ۰.۳۸۲ یا ۰.۵۰۰ از XA است.
• BC بین ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ از AB متغیر است.
• CD در شرایط مختلف می‌تواند بین ۱.۶۱۸ تا ۲.۶۱۸ از BC گسترش یابد.
• نقطه D روی سطح ۰.۸۸۶ از XA قرار دارد.
خفاش برای تریدرهایی مناسب است که به‌دنبال سیگنال‌های دقیق‌تر با ریسک کمتر هستند و معمولا با استفاده از اندیکاتور الگوهای هارمونیک، اعتبار آن را بررسی می‌کنند.

الگوی خرچنگ (Crab)

الگوی خرچنگ یکی از قوی‌ترین الگوهای بازگشتی در این الگو‌ها است. این الگو در سال ۲۰۰۰ توسط Scott Carney معرفی شد و به‌خاطر اصلاح بزرگ موج CD نسبت به سایر ساختارها، از دقت بالایی برخوردار است. نسبت‌های مهم در این الگو عبارتند از:

الگوی خرچنگ (Crab)
• AB در محدوده بازگشت ۰.۳۸۲ یا ۰.۶۱۸ از XA قرار دارد.
• BC بین ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ از AB است.
• CD معمولا بین ۲.۲۴ تا ۳.۶۱۸ از BC گسترش می‌یابد.
• نقطه D دقیقا در سطح ۱.۶۱۸ از XA قرار دارد.
در الگوی خرچنگ، نقطه D معمولا مکان مناسبی برای شروع حرکت بازگشتی است. استفاده از نرم‌افزار رسم الگو در تشخیص این ساختار، دقت تحلیل را تا حد زیادی افزایش می‌دهد.

الگوی کوسه (Shark)

الگوی کوسه ساختاری پنج‌نقطه‌ای دارد و با سایر الگوهای هارمونیک تفاوت‌هایی محسوس دارد. این الگو با نقطه‌ای به نام O شروع می‌شود و در ادامه با نقاط X، A، B و C تکمیل می‌شود. کوسه هم در حالت صعودی و هم نزولی دیده می‌شود و معمولا در بازارهای پرنوسان کاربرد دارد. ویژگی‌های کلیدی این الگو:

الگوی کوسه (Shark)
• موج AB باید بین ۱.۱۳ تا ۱.۶۱۸ از XA باشد.
• BC برابر با ۱.۱۳ از OX است.
• CD معادل ۵۰ درصد بازگشت فیبوناچی از BC محسوب می‌شود.

الگوی سایفر (Cypher)

سایفر یکی از الگوهای خاص و نسبتا پیشرفته در مجموعه این الگو‌ها است. به‌خاطر داشتن نسبت‌های خاص و ساختاری متفاوت، این الگو در بین تحلیلگران حرفه‌ای جایگاه ویژه‌ای دارد. در این الگو نیز همانند کوسه، نقطه C فراتر از A قرار می‌گیرد. نسبت‌های مهم این الگو به شکل زیر است:

الگوی سایفر (Cypher)
• XA موج اصلی آغازین
• AB بازگشت ۰.۳۸۲ تا ۰.۶۱۸ از XA
• BC گسترش یافته تا ۱.۱۳ از XA
• CD در سطح ۰.۷۸۶ از موج XC
در سایفر، نقطه D معمولا محل برگشت روند است و به‌عنوان نقطه ورود در نظر گرفته می‌شود. دقت بالا در شناسایی این الگو نیازمند استفاده از ابزارهای دقیق مثل اندیکاتور این الگو‌ها و ترسیم دقیق خطوط فیبوناچی است.

چطور الگوهای هارمونیک را روی چارت تشخیص دهیم؟

تشخیص این الگو‌ها نیاز به دقت زیاد و شناخت کامل نسبت‌های فیبوناچی دارد. برخلاف برخی روش‌های ساده‌تر تحلیل، این الگوها بر اساس موقعیت دقیق قله‌ها و دره‌ها (high و low) رسم می‌شوند. نکته اصلی، چیدمان درست پنج نقطه‌ای (X، A، B، C، D) و تطابق آن‌ها با نسبت‌های خاص فیبوناچی است.
اگر نسبت‌ها با دقت بررسی نشوند، احتمال خطا بالا می‌رود. بنابراین شناخت ساختارها، دقت در اندازه‌گیری نسبت‌ها، و استفاده از ابزارهای حرفه‌ای، نقش کلیدی در صحت تحلیل دارند.

رسم دستی یا با اندیکاتور

برای رسم این الگو‌ها دو روش رایج وجود دارد: یکی روش دستی و دیگری استفاده از اندیکاتور. در روش دستی، تحلیلگر باید ابتدا نقاط X، A، B، C و D را روی چارت شناسایی کند و نسبت‌های فیبوناچی را روی این خطوط اعمال کند. این کار نیازمند تجربه بالا و دقت فراوان است، چرا که حتی چند درصد اختلاف در محاسبه نسبت‌ها، باعث بی‌اعتباری الگو می‌شود.
در مقابل، اندیکاتور این الگو‌ها به‌صورت خودکار با بررسی نسبت‌های فیبوناچی، الگوها را روی چارت نمایش می‌دهد. این ابزارها در نرم‌افزار چارت فراز قابل نصب هستند و برای کاهش خطای انسانی بسیار مفید هستند. البته حتی در این حالت نیز بررسی و تایید نهایی با تریدر است و نباید به‌طور کامل به ابزار اعتماد کرد.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی و بازگشتی

برای تشخیص درست این الگو ها، ابزارهای فیبوناچی نقش حیاتی دارند. دو ابزار مهم در این زمینه فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) و فیبوناچی بازگشتی یا گسترشی (Fibonacci Extension) هستند. از ابزار اصلاحی برای اندازه‌گیری درصد بازگشت یک موج استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، در الگوی گارتلی، نقطه B باید دقیقا روی سطح ۰.۶۱۸ از موج XA قرار گیرد.

استفاده از فیبوناچی اصلاحی و بازگشتی
ابزار فیبوناچی گسترشی نیز برای یافتن طول موج‌های پیش‌رونده مثل موج CD کاربرد دارد. مثلا اگر موج BC در یک الگو برابر با ۰.۳۸۲ باشد، باید موج CD تا نسبت ۱.۶۱۸ از همان BC امتداد یابد. ترکیب درست این دو ابزار، کلید شناسایی دقیق الگو است. در تحلیل تکنیکال با الگوهای هارمونیک، اگر این نسبت‌ها درست و دقیق محاسبه شوند، نقاط ورود بسیار قدرتمندی شناسایی خواهد شد.

کاربرد الگوهای هارمونیک در ترید

یکی از اصلی‌ترین اهداف آموزش الگوهای هارمونیک، استفاده مستقیم از آن‌ها در معاملات واقعی است. این الگوها به تریدر کمک می‌کنند تا نقاط بازگشت روند را دقیق‌تر پیش‌بینی کند و زمان ورود و خروج مناسب‌تری داشته باشد. از آن‌جایی که ساختارهای هارمونیک با نسبت‌های دقیق فیبوناچی طراحی شده‌اند، نقاط برگشتی که ارائه می‌دهند از اعتبار فنی بالایی برخوردار هستند. به‌شرط اجرای دقیق، می‌توان از آن‌ها در هر تایم‌فریم و برای هر دارایی استفاده کرد.

تعیین نقطه ورود، حد ضرر و حد سود

در هر الگوی هارمونیک، نقطه D به‌عنوان منطقه ورود به معامله در نظر گرفته می‌شود. اگر بازار در این نقطه به‌درستی واکنش نشان دهد، معمولا روند جدیدی آغاز می‌شود. تعیین حد ضرر (Stop Loss) در الگوهای هارمونیک نیز بسیار روشن است. این حد معمولا کمی پایین‌تر از نقطه D در الگوی صعودی یا بالاتر از آن در الگوی نزولی قرار می‌گیرد.
برای حد سود (Take Profit)، معمولا از سطح B و گاهی هم نقطه A به‌عنوان تارگت استفاده می‌شود. برخی تحلیلگران حرفه‌ای، در موج CD فیبوناچی، سطوح میانی بین B و A را نیز برای برداشت سود انتخاب می‌کنند. این روش کمک می‌کند تا سود با ریسک کم‌تری همراه شود. نرم‌افزار رسم الگو می‌تواند این سطوح را با دقت بیشتری برای هر ساختار محاسبه کند.

ترکیب با ساختار بازار و کندل استیک‌ها

استفاده از این الگو‌ها به‌تنهایی کافی نیست. برای تایید ورود به معامله، ترکیب آن‌ها با ساختار بازار و الگوهای کندل استیک (Candlestick Patterns) ضروری است. اگر در نقطه D، همزمان با رسیدن قیمت به نسبت فیبوناچی، یک الگوی کندلی بازگشتی مانند پوشش صعودی (Engulfing) یا پین بار (Pin Bar) تشکیل شود، احتمال موفقیت معامله بیشتر خواهد بود.

ترکیب با ساختار بازار و کندل استیک‌ها
علاوه بر آن، بررسی سطوح حمایت و مقاومت استاتیک یا دینامیک، تایید بیشتری به تحلیل‌گر می‌دهد. به‌عنوان مثال، اگر نقطه D روی یک سطح حمایت کلیدی قرار داشته باشد، احتمال بازگشت از آن نقطه بیشتر می‌شود. ترکیب تحلیل ساختار بازار، پرایس اکشن هارمونیک و کندل‌ها، باعث افزایش دقت و کاهش ریسک خواهد شد.

مزایا و معایب استفاده از الگوهای هارمونیک

استفاده از این الگو‌ها مزایای قابل توجهی دارد، اما مانند هر روش تحلیلی، بدون ضعف نیست. شناخت دقیق این نقاط قوت و ضعف به تریدر کمک می‌کند تا استفاده هوشمندانه‌تری از این ابزار تخصصی داشته باشد. به‌خصوص در بازارهایی مانند کریپتو یا فارکس که نوسانات بالایی دارند، درک این مزایا و محدودیت‌ها ضروری است. در ادامه برخی از مزیت‌ها و چالش‌های مهم این روش را مرور می‌کنیم:

  • دقت بالا در شناسایی نقاط برگشت قیمت با استفاده از الگوهای دقیق فیبوناچی
  • قابل استفاده در تمامی تایم‌فریم‌ها و بازارهای مالی مانند سهام، کریپتو و فارکس
  • امکان ترکیب با اندیکاتورهای دیگر برای تایید تحلیل
  • قابلیت استفاده در استراتژی‌های الگوریتمی با نرم‌افزار رسم الگو
  • یادگیری نسبتا دشوار برای تریدرهای مبتدی و نیاز به تمرین زیاد
  • حساسیت بالا به نسبت‌های فیبوناچی، احتمال خطا در تشخیص الگو
  • امکان ترسیم اشتباه در صورت نبود ابزار دقیق یا تجربه کافی

جمع‌بندی و منابع یادگیری بیشتر

الگوهای هارمونیک برای تریدرهایی مناسب هستند که دنبال نقاط برگشت قیمت با دقت بالا هستند. این الگوها از نسبت‌های دقیق فیبوناچی استفاده می‌کنند. هر الگویی مانند گارتلی یا کوسه، ساختار و شرایط خاصی دارد. در این مقاله یاد گرفتیم چطور این الگوها را روی چارت رسم کنیم و از ابزارهای موجود استفاده کنیم. ترکیب این الگوها با کندل‌ها می‌تواند نتایج بهتری بدهد. برای یادگیری بیشتر درباره تحلیل‌های کاربردی بازار، مقالات دیگر وبلاگ را از دست ندهید و همراه چارت فراز باشید.

سوالات متداول

۱. برای یادگیری آموزش الگوهای هارمونیک از کجا شروع کنیم؟

بهتر است با الگوهای ساده‌تر مثل گارتلی و پروانه شروع کرده و به کمک چارت فراز و اندیکاتورها تمرین کنید.

۲. اندیکاتور الگوهای هارمونیک چقدر قابل اعتماد است؟

این اندیکاتورها کمک زیادی می‌کنند، ولی به تنهایی کافی نیستند. بررسی ساختار بازار و تأیید الگو با پرایس اکشن ضروری است.

۳. آیا استفاده از الگوهای هارمونیک در تایم‌فریم‌های پایین نتیجه خوبی دارد؟

در تایم‌فریم‌های پایین مثل ۱۵ دقیقه، نوسانات زیاد هستند و سیگنال‌ها بیشتر خطا دارند. در تایم‌فریم ۱ساعته به بالا، بهتر نتیجه می‌دهد.

درباره نویسنده

فراز

چارت آنلاین فراز سریع‌ترین و دقیق‌ترین راه دسترسی به نمودار بازار ایران و جهان

مشاهده تمام مقالات