بازارها بیهدف حرکت نمیکنند؛ بلکه در دل هیاهوی نوسانات آنها نظمی پنهان وجود دارد. در برخی سطوح، قیمت مکث میکند، تثبیت میشود یا حتی تغییر مسیر میدهد؛ انگار با دیواری نامرئی برخورد کرده باشد. این نقاط کلیدی سطوح حمایت و مقاومت نام دارند و ستون فقرات تحلیل تکنیکال هستند. حمایت و مقاومت آنقدر در تحلیل روند قیمت اهمیت دارند که مانند مرز میان ورود هوشمندانه به معاملات و اشتباه معاملاتی سنگین را تشکیل میدهند. از طرفی عمق داستان حمایت و مقاومت فقط به ترسیم خطوط روی نمودار محدود نمیشود. بلکه این سطوح بازتابی از روانشناسی معاملهگراناند که شامل ترس، طمع، نقاط روانی بازار و شتاب حرکت بازار محسوب میشوند. در این مقاله به بررسی مفهوم و اهمیت سطوح حمایت و مقاومت میپردازیم و انواع آن را به شما معرفی میکنیم. در نهایت نیز به سراغ معرفی روشهای کاربردی برای شناسایی حمایت و مقاومت و نقش آنها در استراتژی معاملاتی میپردازیم.
حمایت و مقاومت چیست؟
تصور کنید حرکت قیمت در بازار مثل یک توپ است که در یک اتاق بالا و پایین میپرد. کف اتاق مانع افت بیشتر توپ میشود؛ این همان سطح حمایت است. سقف اتاق هم مانع بالا رفتن بیشتر توپ میشود که سطح مقاومت است.
بنابراین به زبان بسیار ساده میتوان گفت سطح حمایت قیمتی است که وقتی بازار در حال ریزش است، قیمت در آنجا متوقف میشود یا به سمت بالا برمیگردد، چون در آن نقطه خریداران بیشتری وارد بازار میشوند و قیمت را بالا میبرند. از طرف دیگر، سطح مقاومت جایی است که وقتی بازار در حال رشد است، قیمت در آنجا متوقف میشود یا افت میکند، چون فروشندگان بیشتری در آن نقطه ظاهر میشوند و باعث کاهش قیمت میشوند.
البته این سطوح همیشه پایدار نمیمانند. اگر قیمت از سطح حمایت پایینتر یا از سطح مقاومت بالاتر برود، در واقع مثل این است که توپ سقف یا کف را بشکند و بدین ترتیب احتمال حرکت قیمت به سطوح بعدی وجود دارد. به همین دلیل، معاملهگران به این نواحی توجه زیادی دارند چون میتوانند نشان دهند که قیمت ممکن است در کجا متوقف شود، برگردد یا ناگهان شتاب بگیرد.
در تحلیل تکنیکال و تعریف تخصصی این مفاهیم میتوان گفت حمایت و مقاومت سطوح کلیدی قیمتی هستند که بهعنوان موانعی در برابر حرکت قیمت در طول زمان عمل میکنند.
حمایت سطحی از قیمت است که انتظار میرود روند نزولی در آنجا متوقف شود، زیرا در آن سطح تقاضا یا خرید افزایش پیدا میکند. در این نقطه، فشار خرید بر فشار فروش غلبه میکند و نوعی «کف» قیمتی ایجاد میشود که از افت بیشتر جلوگیری میکند، حتی اگر بهصورت موقتی باشد. از طرفی مقاومت سطحی از قیمت است که انتظار میرود روند صعودی در آنجا متوقف شود، زیرا در آن سطح عرضه یا فروش افزایش پیدا میکند. در این نقطه، فشار فروش بر فشار خرید غلبه میکند و نوعی «سقف» قیمتی شکل میگیرد که مانع ادامه رشد قیمت میشود.
این سطوح معمولا بر اساس رفتار تاریخی قیمت بهوجود میآیند؛ یعنی نقاطی که قبلا قیمت در آنجا برگشته، متوقف شده یا نوسان داشته است. آنها حاصل روانشناسی بازار، نظر جمعی معاملهگران و فعالیت بازیگران بزرگ بازار هستند. معاملهگران معمولاً نقاط برگشت گذشته را به یاد دارند و زمانی که قیمت دوباره به آن نواحی نزدیک میشود، رفتار مشابهی نشان میدهند.
چرا این سطوح اهمیت دارند؟
اهمیت سطوح حمایت و مقاومت به دلایل زیر برمیگردد:
- شناسایی نقاط ورود و خروج احتمالی: معاملهگران از این سطوح برای تصمیمگیری در مورد زمان ورود به معامله مثلا خرید در حمایت، فروش در مقاومت یا زمان خروج برای سیو سود یا جلوگیری از ضرر استفاده میکنند.
- کمک به تعیین ریسک و بازده معامله: این سطوح امکان تعیین منطقی حد ضرر (Stop-loss) و حد سود (Take-profit) را فراهم میکنند، چون تا حدودی نشان دهنده سطح احتمالی واکنش قیمت هستند.
- بازتابدهنده روانشناسی بازار: حمایت و مقاومت نشاندهنده رفتار معاملهگران از جمله ترس، طمع، تردید و سطوح مهم تاریخی بازار هستند و به همین دلیل بهعنوان موانع روانی قوی در بازار عمل میکنند.
- نشانهای برای تغییر یا ادامه روند: زمانی که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت قوی عبور میکند، معمولاً میتواند آغاز یک روند جدید یا ادامه روند قبلی را نشان دهد.
- نواحی تصمیمگیری بازار: این سطوح نقاطی هستند که تصمیمات مهم بازار بر اساس آنها گرفته میشود که همین امر اهمیت آنها را افزایش میدهد.
- تغییر نقش سطوح حمایت و مقاومت و تاثیر بالای آن بر تحلیل: زمانی که سطح حمایت شکسته میشود، میتواند به مقاومت تبدیل شود و برعکس. این پدیده به معاملهگر نقاط مرجع بیشتری برای تحلیل قیمت میدهد.
- افزایش دقت و زمانبندی بهتر در معاملات: معاملهگران بهجای حدس زدن در مورد روند قیمت، میتوانند منتظر بمانند تا قیمت به سطوح کلیدی برسد، سپس تصمیم بگیرند. این کار باعث معاملهگری منطقیتر و دقیقتر میشود.
- قابل استفاده در تمام تایمفریمها: سطوح حمایت و مقاومت در همه بازههای زمانی از نمودارهای دقیقهای گرفته تا تحلیلهای بلندمدت کاربرد دارند و ابزارهایی جهانی محسوب میشوند.
انواع سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت در اشکال مختلفی ظاهر میشوند که هر کدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند. رایجترین انواع حمایت و مقاومت شامل سطوح استاتیک (افقی)، داینامیک (مورب) و روانی (اعداد رند) هستند. در ادامه به بررسی هر یک از این انواع میپردازیم:
حمایت و مقاومت استاتیک
سطوح حمایت و مقاومت افقی یا استاتیک رایجترین نوع حمایت و مقاومت هستند و بر اساس دستهای از نقاط قیمتی رسم میشوند که بازار در گذشته و حین برخورد با آنها جهت حرکت خود را تغییر داده است. این سطوح بهصورت خطوط افقی رسم میشوند و دقیقا مصداق همان مثال توپ در حال نوسان هستند که در ابتدا به شما ارائه دادیم.
سطوح حمایت و مقاومت استاتیک به راحتی قابلشناسایی هستند و معاملهگران اغلب برای ورود یا خروج از پوزیشنهای معاملاتی از آنها استفاده میکنند. البته کاربرد دیگر این سطوح استفاده به عنوان حد سود و حد ضرر نیز است. بدین ترتیب معاملهگران میتوانند حد ضرر خود را پایینتر از سطح حمایت یا بالاتر از سطح مقاومت قرار دهد تا ریسک را مدیریت کند.
ویژگی اصلی این سطوح این است که ثابت هستند و با گذر زمان تغییر نمیکنند. بنابراین همیشه حین تحلیل تکنیکال به عنوان سطوح مهمی درنظر گرفته میشوند. در ادامه هر سطح را با جزئیات بیشتری بررسی میکنیم.
سطح حمایت استاتیک
حمایت استاتیک سطحی از قیمت است که قیمت یک دارایی بارها پس از رسیدن به آن، به سمت بالا بازگشته است. در این ناحیه خریداران به اندازهای فشار خرید مثبت بر بازار وارد میکنند که از افت بیشتر قیمت جلوگیری شود. هرچه تعداد دفعاتی که قیمت این سطح را لمس کرده ولی نتوانسته آن را بشکند بیشتر باشد، سطح حمایت استاتیک قویتر در نظر گرفته میشود.
سطح مقاومت استاتیک
مقاومت استاتیک سطحی است که قیمت یک دارایی بارها پس از رسیدن به آن با فشار فروش مواجه شده و به سمت پایین بازگشته است. در سطوح مقاومت فروشندگان فعالتر میشوند و فشار خرید منفی بر بازار وارد میکنند. هرچه تعداد دفعات برخورد به سطح مقاومت بیشتر و بدون شکست باشد، آن مقاومت به عنوان مانع قویتر تلقی میشود.
حمایت و مقاومت داینامیک
حالا که پایه و اساس سطوح حمایت و مقاومت را به خوبی متوجه شدید، به سراغ بررسی حمایت و مقاومت داینامیک میرویم که برخلاف سطوح استاتیک، ثابت نیستند و سطوح آنها با گذر زمان تغییر میکند. این سطوح بهصورت خطوط مورب روی نمودار رسم میشوند و معمولاً از طریق خط روند یا کانالهای قیمتی ایجاد میشوند که کفهای قیمتی و سقفهای قیمتی را بههم وصل میکنند. ویژگی اصلی حمایت و مقاومت داینامیک این است که با حرکت بازار تغییر میکنند و اعداد آنها عوض میشود.
سطوح داینامیک در بازارهایی که روند صعودی یا نزولی مشخصی دارند، از اهمیت بالایی برخوردارند. همچنین معاملهگران میتوانند از این سطوح برای تنظیم تریلینگ استاپ، شناسایی نقاط ورود و مدیریت معاملات خود استفاده کنند.
سطح حمایت داینامیک
این نوع خط حمایتی که حالت مورب دارد، در طول روندهای صعودی و با وصل کردن پایین کفهای قیمتی تشکیل میشود و بهعنوان حمایتی پویا عمل میکند. در واقع، این سطح مثل یک کف صعودی در زیر قیمت عمل میکند که بهمرور بالا میرود. وجود سطح حمایت داینامیک نشان میدهد که بازار تمایل به رشد بیشتر دارد.
سطح مقاومت داینامیک
سطوح مقاومت داینامیک نیز در روندهای نزولی و با وصل کردن سقفهای قیمتی شکل میگیرند که ظاهری مورب دارند. توجه داشته باشید که در اینجا منظور از روند نزولی هرگونه روند کوچک و بزرگی است که ممکن است در چارت قیمتی مشاهده کنید. سطح مقاومت داینامیک مانند سقفی نزولی بالای قیمت عمل میکند که بهمرور پایینتر میآید. همچنین در روند صعودی نیز ممکن است مقاومت موربی ایجاد شود که مانع رشد بیشتر قیمت شود.
حمایت و مقاومت روانی
سطوح قیمتی روانی بر پایه اعداد کامل و رند بنا شدهاند که بار روانی دارند. توجه داشته باشید که این اعداد به تحلیل تکنیکال یا رفتار گذشته قیمت مربوط نیستند؛ بلکه تأثیر روانی بر ذهن معاملهگران دارند و معمولاً شامل اعداد ساده و قابلتشخیص مانند ۵۰، ۱۰۰، ۱۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰ هستند. توجه داشته باشید که نوع اعداد رند بسته به قیمت دارایی مدنظر شما کاملا متغیر است و اصلا عدد خاصی ندارد.
ازجاییکه این اعداد راحت در ذهن باقی میمانند، اغلب نظر معاملهگران را به خود جلب میکنند و بدین ترتیب در چنین سطوحی واکنش بازار برانگیخته میشود. توجه داشته باشید که سطوح حمایت و مقاومت روانی اغلب بهعنوان مکمل تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند و مخصوصاً زمانی که بازار نوسانات بالایی دارد و واکنشها بیشتر احساسی و هیجانی هستند کاربرد ویژه دارد.
سطح حمایت روانی
زمانی که قیمت در حال ریزش است و به یک عدد رند نزدیک میشود، احتمالا آن عدد بهعنوان حمایت درنظر گرفته میشود، چون بسیاری از معاملهگران آن را برای خرید مناسب میدانند. در سطوح حمایت روانی معمولاً تقاضای بالایی ایجاد میشود و قیمت ممکن است از آن به سمت بالا برگردد.
سطح مقاومت روانی
زمانی که قیمت در حال رشد است و به یک عدد بزرگ و رند نزدیک میشود، بسیاری از معاملهگران تصمیم به فروش میگیرند یا وارد موقعیت شورت (short) میشوند. این موضوع باعث ایجاد فشار فروش میشود و قیمت نمیتواند بهراحتی از آن سطح عبور کند. یک مثال بارز برای این نوع مقاومت، مقاومت روانی دلار است. زمانی که قیمت دلار در محدوده ۹۰ هزار تومان در حال نوسان بود بسیاری از افراد خود را برای فروش دلارهایشان در قیمت ۱۰۰ هزار تومان آماده کرده بودند. چراکه این عدد بار روانی بسیار بالایی دارد و برای مدتی میتواند مانع از رشد بیشتر قیمت دلار شود.
روشهای شناسایی حمایت و مقاومت
برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت میتوان از سه روش اصلی بهره گرفت که شامل استفاده از کندل استیکها برای درک بصری و فوری از رفتار خریداران و فروشندگان، استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال و فیبوناچی و پرایس اکشن بهمنظور تحلیل دقیق ساختار بازار و پیشبینی حرکات آینده است. همچنین ترکیب این روشها با یکدیگر باعث میشود تا معاملهگر نقاط ورود، خروج و مدیریت ریسک خود را با دقت و اعتماد بیشتری مشخص کند. در ادامه هریک از این روشهای شناسایی حمایت و مقاومت را معرفی میکنیم.
شناسایی حمایت و مقاومت با استفاده از کندلها
کندل استیکها محبوبیت بسیار زیادی در دنیای تحلیل تکنیکال دارند و استفاده از آنها نیز یکی از بصریترین روشها برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت نیز به شمار میرود. کندلها نهتنها قیمت را نمایش میدهند، بلکه احساسات بازار، قدرت خریداران و فروشندگان، و نقاط برگشت را نیز به تصویر میکشند.
در بحث شناسایی حمایت و مقاومت با استفاده از کندلها باید بدانید که معاملهگران معمولاً به دنبال سایههای تکرارشونده بلند در کندلها، تجمع کندلها در یک محدوده خاص یا سطح بازگشتی واضح در نمودار هستند.
مثلاً اگر چندین کندل با سایه پایینی بلند در یک ناحیه قیمتی شکل گرفته باشد، این نشانهای از فشار خرید و احتمال وجود حمایت در آن ناحیه است. به همین شکل، اگر سایههای بالایی بلند و تکراری در یک سطح خاص دیده شوند، احتمالا مقاومت را نشان میدهند.
همچنین الگوهای بازگشتی مانند دوجی (Doji)، چکش (Hammer)، ستاره دنبالهدار (Shooting Star)، الگوهای پوشا (Engulfing) یا ستاره صبحگاهی/شامگاهی (Morning/Evening Star) معمولاً در نواحی حمایت یا مقاومت ظاهر میشوند و میتوانند نشانه پایان روند یا شروع یک حرکت جدید باشند. هر چه این الگوها در یک سطح قیمتی مشخص بیشتر تکرار شوند، اعتبار آن سطح بیشتر میشود.
علاوه بر این، تجمع کندلها در یک ناحیه خاص مثل حالت رنج بازار میتواند به شکلگیری سطوح حمایت و مقاومت استاتیک مهم منجر شود. اگر قیمت در گذشته برای مدتی در یک محدوده ثابت بوده و سپس از آن خارج شده باشد، همان محدوده بهعنوان حمایت یا مقاومت در آینده عمل میکند.
شناسایی حمایت و مقاومت با استفاده از اندیکاتورها
اندیکاتورها نیز روشهای بسیار مؤثری برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت هستند. این ابزارها علاوهبر اینکه نبض بازار را زیر ذرهبین قرار میدهند، میتوانند برای شناسایی نواحی کلیدی حمایت و مقاومت نیز کاربردی باشند. در ادامه نحوه شناسایی حمایت و مقاومت با استفاده از اندیکاتورهای کاربردی را آموزش میدهیم.
بیشتر بخوانید: اندیکاتور چیست؟
میانگین متحرک
میانگینهایی مانند MA۵۰، MA۱۰۰ و MA۲۰۰ اغلب بهعنوان حمایت یا مقاومت عمل میکنند. اگر روی چارت قیمت توجه کنید، قیمت ممکن است در طول یک روند صعودی چندینبار به سطح میانگین متحرک برخورد کرده و دوباره بالا برود. در روند نزولی نیز همین میانگینها ممکن است بهعنوان مقاومت ظاهر شوند. همچنین توجه داشته باشید که میانگین متحرک نمایی (EMA) سریعتر به حرکات قیمت واکنش نشان میدهد و برای معاملات کوتاهمدت مناسبتر است.
باندهای بولینگر
باند بالا و پایین در این اندیکاتور معمولاًنقش مقاومت و حمایت داینامیک را دارند. وقتی قیمت به باند بالایی نزدیک شود، احتمال برگشت به سمت پایین وجود دارد؛ بالعکس، برخورد به باند پایین ممکن است منجر به بازگشت صعودی شود.
ابر ایچیموکو
در سیستم ابر ایچیموکو، «کومو» یا ابر، نقش ناحیه حمایت و مقاومت داینامیک را ایفا میکند. اگر قیمت بالای ابر باشد، ابر بهعنوان حمایت عمل میکند. اگر قیمت زیر ابر باشد، نقش مقاومت دارد. همچنین خطوط دیگر این سیستم نیز میتوانند سطوح کلیدی را نشان دهند.
پروفایل حجمی و اندیکاتور میانگین وزنی حجمی
والیوم پروفایل و میانگین وزنی حجمی نمایش میدهند که بیشترین حجم معاملات در چه سطح قیمتی رخ داده است. نواحی که حجم زیادی در آنها ثبت شده معمولاً سطوح حمایت یا مقاومت قوی به شمار میروند، چرا که معاملهگران زیادی در آن نقاط وارد معامله شده یا از آن خارج شدهاند.
شناسایی حمایت و مقاومت با فیبوناچی و ابزارهای پرایس اکشن
یکی از دقیقترین و تحلیلیترین روشهای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، استفاده از ابزارهای فیبوناچی و پرایس اکشن است. این روشها ساختار بازار و رفتار قیمت را بهطور دقیق بررسی میکنند و کلیت آنها به شرح زیر است:
ابزار فیبوناچی اصلاحی
این ابزار که در پلتفرمهای تحلیلی معمولا با نام Fibonacci Retracement قابلدسترسی است، بر اساس تئوری بازگشت قیمت پس از حرکات قوی قیمت طراحی شده است. همانطور که در مبحث دروس ریاضی آورده شده، سطوح مهم فیبوناچی شامل ۲۳.۶٪، ۳۸.۲٪، ۵۰٪، ۶۱.۸٪ و ۷۸.۶٪ هستند. قیمت معمولاً پس از تشکیل روندهای صعودی یا نزولی، به یکی از این سطوح بازمیگردد و سپس به حرکت خود ادامه میدهد. بدین ترتیب این سطوح اغلب بهعنوان حمایت یا مقاومت ظاهر میشوند.
ابزار فیبوناچی اکستنشن
این ابزار برای پیشبینی اهداف قیمتی و سطوح مقاومت حمایت احتمالی آینده استفاده میشود و مخصوصاً زمانی که قیمت به سطح جدیدی وارد میشود بسیار کاربردی است.
خط روند
خط روند اصلیترین و پایهترین مفهوم در دنیای تحلیل تکنیکال است. این خط از اتصال نقاط کف یا سقف متوالی در یک روند تشکیل میشود و معمولا مورب است. همین خطوط روند بهعنوان سطوح حمایت یا مقاومت داینامیک عمل میکنند. هرچقدر تعداد برخورد قیمت با خط روند بیشتر باشد، اعتبار آن بیشتر است. شکسته شدن خط روند نیز میتواند نشانهای از تغییر روند باشد.
کانالهای قیمتی
در کانالهای صعودی یا نزولی، قیمت بین دو خط موازی حرکت میکند. این خطوط میتوانند مثل سقف و کف یا به عبارتی مقاومت و حمایت عمل کرده و نواحی ورود و خروج مناسب را به معاملهگران نشان دهند.
الگوهای نموداری
الگوهای تحلیل تکنیکال مانند سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه قلو، مثلث، پرچم و حتی مستطیل معمولاً در نواحی حمایت و مقاومت شکل میگیرند. مثلاً خط گردن در الگوی سر و شانه، سطح حمایتی مهمی است که در صورت شکست آن، سیگنال نزولی صادر میشود.
نقش حمایت و مقاومت در استراتژی معاملاتی
همانطور که قطعا تا این قسمت از مقاله متوجه شدهاید، سطوح حمایت و مقاومت خطوطی عادی روی نمودار نیستند؛ بلکه چارچوب اصلی رفتار قیمت محسوب میشود و حتی در دل آنها میتوان جزئیات کاربردی ظریفی را پیدا کرد. از دسته مهمترین نقشهای حمایت و مقاومت در استراتژی معاملاتی میتوان به بهینهسازی ورود به معاملات، تعیین سطوح حد ضرر و حد سود و همچنین سودآوری بیشتر با کمک شکست سطوح قیمتی استفاده کرد که هرکدام از این موارد را در ادامه بررسی میکنیم.
توجه داشته باشید که حمایت و مقاومت همچنین به معاملهگر کمک میکنند از ورودهای اشتباه جلوگیری کند. مثلاً اگر قیمت بسیار نزدیک به یک مقاومت قوی باشد، ورود به معامله خرید ریسک بالایی دارد، چون فضای رشد محدود است. یا اگر قیمت نزدیک یک حمایت قوی باشد، معامله فروش میتواند پرخطر باشد. بنابراین، این سطوح به تصمیمگیریهای دقیقتر کمک میکنند.
استفاده از حمایت و مقاومت در ورود به معاملات
شاید باور نکنید اما همین سطوح حمایت و مقاومت که بسیار ساده هستند، جزو اصلیترین ابزارها برای تعیین نقاط ورود به معاملات محسوب میشوند. معاملهگران حرفهای هیچگاه به صورت تصادفی وارد بازار نمیشوند؛ بلکه منتظر میمانند تا قیمت به نواحی کلیدی که احتمال واکنش بازار در آنها بالاست برسد. این نواحی در واقع «نقاط تصمیمگیری» هستند که خریداران و فروشندگان در گذشته واکنشهای قوی به آنها نشان دادهاند.
معمولاً دو رویکرد برای ورود به معامله در سطوح حمایت و مقاومت وجود دارد:
- ورود به معامله بر اساس بازگشت قیمت: زمانی که قیمت به سطح حمایت یا مقاومت نزدیک میشود و نشانههایی از برگشت روند نشان میدهد معاملهگر میتواند در جهت مخالف حرکت وارد بازار شود. از نمونه این موارد نیز میتوان به کندل بازگشتی صعودی در حمایت یا کندل نزولی در مقاومت اشاره کرد. مثلاً اگر قیمت به سطح حمایتی برسد و یک کندل صعودی قوی شکل بگیرد، میتوان وارد موقعیت خرید شد. استفاده از ابزارهایی مثل حجم یا اندیکاتورهای مومنتوم نیز میتواند اعتبار ورود به معاملات بر اساس این استراتژی را افزایش دهد.
- ورود به معامله بر اساس پول بک: در روندهای قوی، مقاومتهای قدیمی معمولاً تبدیل به حمایت جدید میشوند و سطوح حمایتی قدیمی نیز به مقاومت تبدیل میشود که به این ویژگی، تغییر نقش گفته میشود. در چنین حالتی معاملهگر نیز صبر میکند تا قیمت از سطح مقاومت عبور کرده و دوباره به همان سطح بازگردد و به اصطلاح پول بک بزند. سپس اگر نشانههایی از ادامه روند دید، وارد معامله میشود. این استراتژی در معاملات بریک اوت (Breakout) نیز رایج است تا از ورود به معاملات در شکستهای کاذب جلوگیری شود. این مورد را در ادامه بیشتر توضیح میدهیم.
استفاده از حمایت و مقاومت برای تعیین حد ضرر و حد سود
بعد از ورود به معامله، مهمترین موضوع، مدیریت ریسک است و باز هم حمایت و مقاومت نقش اصلی را ایفا میکنند. این سطوح کمک میکنند تا محل قرارگیری حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) با منطق مشخصی انجام شود و نسبت سود به زیان منطقی باشد.
- قرار دادن حد ضرر: حد ضرر باید کمی فراتر از سطح حمایت یا مقاومت باشد، نه دقیقاً روی همان سطح. مثلاً اگر معامله خرید در سطح حمایت انجام شده، حد ضرر باید کمی پایینتر از آن سطح قرار گیرد؛ چراکه اگر قیمت از آن عبور کند، تحلیل باطل میشود. قرار دادن حد ضرر خیلی نزدیک باعث میشود معاملهگر با نوسانات طبیعی بازار سریعاً از معامله خارج شود.
- تعیین حد سود: نزدیکترین مقاومت در معاملات خرید یا حمایت در معاملات فروش معمولاً بهعنوان تارگت اول سود در نظر گرفته میشود. در معاملات رونددار یا میانمدت، میتوان از ابزارهایی مثل فیبوناچی اکستنشن، حمایت و مقاومتهای استاتیک و روانی نیز برای تعیین تارگتهای بالاتر استفاده کرد.
استفاده از حمایت و مقاومت برای ورود به معامله با شکست سطوح
زمانی که قیمت یک سطح حمایت یا مقاومت قوی را با قدرت میشکند و از آن عبور میکند، به آن شکست یا بریک اوت (Breakout) گفته میشود. این نوع حرکات میتوانند آغاز روندهای قوی و فرصتهای معاملاتی عالی باشند و اگر با افزایش حجم معاملات نیز همراه باشند شرایط مطلوبتر میشود. دو روش کلی برای معامله بر اساس شکست سطوح وجود دارد که به شرح زیر هستند:
- ورود تهاجمی: معاملهگر بلافاصله پس از شکسته شدن سطح، وارد معامله میشود. در این نوع معاملات معمولاً از اوردرهای خرید بالاتر از مقاومت (Buy Stop) یا فروش پایینتر از حمایت (Sell Stop) استفاده میشود. این روش سریعتر است، اما ریسک شکستهای کاذب (Fakeout) را دارد. برای کاهش این ریسک، معاملهگران حرفهای معمولاً شکستها را در تایم فریمهای بالاتر بررسی میکنند یا با ابزارهایی مثل حجم، اندیکاتور RSI و اندیکاتور MACD تأییدیه میگیرند.
- ورود محافظهکارانه: این روش نسبت به روش تهاجمی ریسک کمتری دارد. در این نوع استراتژی معاملهگر صبر میکند تا قیمت از سطح قیمتی مدنظر عبور کرده، به آن پول بک بزند و سپس در صورت مشاهده نشانههای ادامه روند وارد معامله میشود. مثلاً اگر مقاومت شکسته شود و قیمت به آن سطح بازگردد و واکنش صعودی نشان دهد، این سطح اکنون به حمایت تبدیل شده و نقطه مناسبی برای ورود است.
بریک اوتها زمانی بسیار قدرتمند هستند که بعد از دورهای از تراکم قیمت یا الگوهای نموداری مثل مثلث، پرچم یا مستطیل رخ دهند. این حرکات اغلب نشاندهنده تغییر در تعادل عرضه و تقاضا بوده و معمولاً باعث ورود سفارشهای سنگین توسط بازیگران بزرگ میشوند. همچنین در معاملات شکست، تأیید حجم معاملات اهمیت زیادی دارد. شکستی که بدون افزایش حجم صورت بگیرد، ممکن است یک تله باشد؛ اما اگر شکست همراه با جهش در حجم باشد، احتمال واقعی بودن آن بسیار بالاتر است. در بخش بعد بیشتر به این موضوع میپردازیم:
تفاوت بین شکست واقعی و فیک بریکاوت
شکستهای قیمتی اتفاقاتی بسیار مهم هستند که میتوانند نشاندهنده شروع یک حرکت قدرتمند چه به سمت بالا و چه پایین باشند. شکست یا بریک اوت زمانی رخ میدهد که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت مشخص عبور کند. اما نکته حیاتی این است که همه شکستها واقعی نیستند. در بسیاری از موارد، قیمت فقط برای مدت کوتاهی از سطح عبور میکند، معاملهگران را فریب میدهد و سپس سریعاً به سطح قبلی بازمیگردد. به این حالت شکست کاذب/ فیک بریکاوت (Fake Breakout) یا «تله خرسی یا گاوی» گفته میشود.
تفاوت اصلی بین شکست واقعی و فیک بریکاوت در تأیید، زمینه حرکتی و ادامهدار بودن روند است. شکست واقعی معمولاً با حرکت قوی ادامهدار همراه است و از سوی بازار نیز با حجم معاملات بالا، ساختار کندلی قوی و دادههای تکنیکال یا فاندامنتال تأیید میشود. اما فیک بریکاوت اغلب فاقد این تأییدیهها بوده و خیلی زود به سمت و سوی قبلی برمیگردد و کسانی را که به امید حرکت بزرگ وارد معامله شدهاند غافلگیر میکند.
تشخیص درست این تفاوت بسیار مهم است؛ چراکه شکستهای کاذب یکی از رایجترین دلایل ضرر معاملهگران و مخصوصاً تازهکارهایی هستند که بدون تأییدیه کافی به دنبال قیمت حرکت میکنند.
فاکتورهای تأیید شکست
شکست واقعی معمولاً با نشانههای متعددی همراه است. در ادامه مهمترین عواملی که باید بررسی کنید تا از واقعی بودن بریک اوت اطمینان حاصل کنید را معرفی میکنیم:
- افزایش قابلتوجه حجم معاملات: افزایش حجم معاملات یکی از قویترین نشانههای تأیید شکست است. اگر قیمت با افزایش شدید حجم از سطح عبور کند، نشان میدهد که بازیگران بزرگ مثل مؤسسات یا بانکها در حال ورود به معاملات هستند. اما اگر حجم پایین باشد، احتمال فیک بودن شکست زیاد است.
- پول بک به سطح شکستهشده و تثبیت در خارج از آن: در شکستهای واقعی، قیمت اغلب پس از عبور از سطح، به آن بازمیگردد و آن سطح نیز بهعنوان حمایت یا مقاومت جدید عمل میکند. اگر قیمت این سطح را حفظ کند و دوباره به مسیر قبلی ادامه دهد، شکست احتمالاً معتبر است.
- تشکیل کندلهای قوی در تایم فریمهای بالا: شکست واقعی معمولاً با کندلهای دارای بدنه کامل و قوی همراه است. اگر کندلها حالت دوجی یا پینبار داشته و ضعیف باشند، ممکن است نشاندهنده شک و تردید در بازار باشند که از قدرت شکست میکاهد.
- تأیید شکست در چند تایم فریم: اگر شکست در تایم فریمهای مختلف مثلاً هم در ۱ ساعته و هم ۴ ساعته دیده شود، احتمال واقعی بودن آن بیشتر است. شکستهایی که فقط در تایم فریمهای کوچک دیده میشوند، بیشتر مستعد تبدیل شدن به فیک بریک اوت هستند.
- تطابق با اندیکاتورهای مومنتوم: اگر اندیکاتورهایی مثل RSI، MACD یا استوکاستیک نیز جهت شکست را تأیید کنند، اعتبار آن بیشتر میشود. مثلاً اگر RSI همزمان با شکست صعودی از سطح ۷۰ عبور کند، میتواند نشاندهنده قدرت خریداران باشد.
- وجود عوامل بنیادی یا خبری: گاهی شکست واقعی توسط اخبار مهم اقتصادی، گزارشهای سود شرکتها یا رویدادهای سیاسی و اقتصادی تقویت میشود. وجود دلیل فاندامنتال، شانس دوام حرکت را افزایش میدهد.
- نبود موانع بر سر راه: اگر بعد از سطح شکستهشده، موانع زیادی مثل مقاومتهای نزدیک وجود نداشته باشد، مسیر برای حرکت قیمت بازتر است و شکست احتمالاً موفقتر خواهد بود.
چطور در دام فیک بریکاوت نیفتیم؟
برای جلوگیری از افتادن در دام فیک بریکاوت باید صبور باشید و در همه حال انضباط و تحلیل تکنیکال هوشمندانه را به کار بگیرید. در ادامه روشهای کاربردی برای جلوگیری از افتادن در دام بریک اوتها را معرفی میکنیم:
- صبر برای بسته شدن کندل: هرگز تنها به عبور لحظهای قیمت از سطح مدنظر اکتفا نکنید. حتماً صبر کنید تا کندلهای قوی در تایم فریم بالا در بالای سطح مورد نظر بسته شوند؛ چراکه حرکات کندلهای باز خیلی راحت میتوانند تغییر کنند یا حتی برعکس شوند.
- دنبال تأییدیه بریک اوت باشید: بسیاری از شکستهای واقعی فرصت ورود دوباره در قالب پول بک یا تست مجدد سطح شکستهشده را میدهند. این ورودها نهتنها ایمنترند بلکه نسبت ریسک به بازده بهتری هم دارند.
- حتما حجم معاملات را بررسی کنید: حجم معاملات هنگام رخداد شکست را با حجمهای قبلی مقایسه کنید. شکست بدون افزایش حجم معمولاً بیارزش است. اگر قیمت سطحی را بشکند ولی حجم ثابت یا کمتر از معمول باشد، احتمال فیک بریکاوت بودن آن بالاست.
- به دنبال الگوهای بازگشتی باشید: جالب است بدانید برخی الگوهای کندلی میتوانند نشانهای از فیک بریکاوت باشند که از جمله آنها میتوان به پینبار یا تشکیل سایه بلند در بالا یا پایین سطح شکستهشده یا ایجاد الگوی برگشتی پوشا بلافاصله پس از شکست اشاره کرد که معمولاً نشاندهنده ورود موقت بازار معاملهگران برای گرفتن نقدینگی بازار هستند.
- بهجای سفارشگذاری مستقیم، از هشدار قیمت استفاده کنید: بهجای قرار دادن سفارشهای خرید بالای مقاومت یا فروش زیر حمایت که بهراحتی میتوانند توسط سایه کندل فعال شوند، هشدار قیمت تنظیم کنید و با بررسی شرایط بهصورت دستی وارد شوید.
- واگراییها را بررسی کنید: اگر قیمت سطحی را میشکند ولی اندیکاتورهای مومنتوم مثل RSI یا MACD در جهت مخالف حرکت میکنند (مثلاً قیمت بالا میرود ولی RSI پایین میآید)، احتمال فیک بودن شکست وجود دارد.
- زمان شکست و شرایط بازار را در نظر بگیرید: شکستهایی که در ساعات کمحجم مثل سشن آسیا یا روزهای تعطیل رخ میدهند، معمولاً قابل اعتماد نیستند. همچنین اگر قرار است گزارش اقتصادی مهمی منتشر شود، منتظر نتیجه بمانید.
- از استاپ هانت غافل نشوید: بازیگران بزرگ بازار اغلب قیمت را از سطح مهمی عبور میدهند تا حد ضرر معاملهگران خرد را فعال کرده و نقدینگی جمعآوری کنند و سپس مسیر به شکل قبل خود برمیگردد. برای جلوگیری از افتادن در دام چنین شکستهایی هیچوقت حد ضرر یا سفارش خود را خیلی نزدیک به سطوح مهم قرار ندهید.
نکات طلایی برای استفاده حرفهای از حمایت و مقاومت
درک مفهوم حمایت و مقاومت مهم است، اما قدرت واقعی این سطوح زمانی نمایان میشود که آنها را بهصورت کاربردی و در شرایط واقعی بازار به کار ببرید. در این بخش نهایی، نکات طلایی را معرفی میکنیم که با اعمال آنها در استراتژیها معاملاتی خود میتوانید مانند حرفهایها از سطوح حمایت و مقاومت بهره ببرید.
قاعده معروف «روند دوست توست» یکی از اصول طلایی در تحلیل تکنیکال است و سطوح حمایت و مقاومت زمانی بیشترین تأثیر را دارند که با روند غالب بازار هماهنگ باشند. بنابراین حتما نکات زیر ار در ذهن داشته باشید:
- معامله در جهت روند: در روند صعودی، مقاومتها معمولا شکسته و حمایتها حفظ میشوند. در روند نزولی، عکس این موضوع صادق است. تلاش برای معامله برخلاف روند کلی با تکیه صرف به حمایت یا مقاومت، معمولاً با ریسک بالایی همراه است. پس همانند آب روان با بازار حرکت کنید و با روند نجنگید.
- استفاده از پول بکهای بازار برای ورود کمریسک: حین معامله در روند صعودی، ابتدا صبوری کنید تا قیمت اصلاح کند و به سطح حمایتی برسد، سپس وارد معامله خرید شوید. در روند نزولی، منتظر برگشت قیمت به مقاومت باشید تا پوزیشن فروش باز کنید. این روش باعث میشود با نسبت ریسک به ریوارد بهتر وارد معامله شوید.
- شناسایی روند کلی با کمک تایم فریمهای بالاتر: سعی کنید همیشه با استفاده از تایم فریمهای بالاتر مثل ۴ساعته، روزانه یا هفتگی روند کلی را بررسی کنید.
- اجتناب از مبارزه با ساختارهای قوی: اگر بازار در روند نزولی قوی قرار دارد، تلاش برای خرید از حمایتها اغلب نتیجهای جز ضرر ندارد. منتظر باشید تا ساختار بازار نشانههایی از بازگشت یا تثبیت نشان دهد. این مورد را جدی بگیرید.
جمعبندی: حمایت و مقاومت، پایهگذار موفقیت در تحلیل تکنیکال
بدین ترتیب سطوح حمایت و مقاومت خطوطی ساده روی نمودار نیستند؛ بلکه بازتابی از روانشناسی معاملهگران و تصمیمگیریهای جمعی بازار هستند. در واقع، حمایت و مقاومت ستون فقرات تحلیل تکنیکال هستند و نقشی حیاتی در موفقیت و ثبات در معاملات ایفا میکنند و با تسلط آنها میتوانید جزو برتران بازار باشید. برای کسب مهارت بیشتر در چیدن استراتژیهای معاملاتی با سطوح حمایت و مقاومت، پیشنهاد میکنیم در پلتفرم فراز ثبتنام و از ابزار رسم خطوط حمایت و مقاومت روی نمودار زنده استفاده کنید. همچنین به جمع کاربران فراز بپیوندید و تحلیلهای تکنیکال روزانه و آموزشهای بیشتر را دریافت کنید.